اگر بنا بود ناامید بشویم، آن نسلهای قبل از شما اصلاً حرکتشان متوقّف میشد و ما امروز باز در همان دوران طاغوت و انجماد و عقبماندگیِ وابستگی و فساد بودیم. ناامید نباید شد؛ هیچ چیزی برای شمای جوان موجب ناامیدی نباید بشود. این کشور هم همان کشوری است که از یک وضع بشدّت تأسّفبار به اینجا رسیده که شمای جوان اوّلاً میتوانید نخبه بشوید، میتوانید به قول خودتان برچسب نخبگی به خودتان بزنید ! [ ثانیاً ] میتوانید این جور باِیستید، صریح حرفهایتان را بزنید و انشاءالله حرفهایتان مورد توجّه قرار بگیرد. این خیلی مهم است؛ کشور به اینجا رسیده؛ این را قدر بدانید. و ناامیدی سمّ است؛ این را بدانید. هیچ بهانهای مجوّز ناامیدی نمیشود؛ مجوّز آن چیزی که شما اسمش را « فرار » گذاشتید، نمیشود. زنده باشید. * زنده باشید ؛( ۱۰ ) گناه آن تفسیریّه نیست؛ گناه عملکردها است که مهمترین منتقدِ آن عملکردها هم خود بنده هستم و دنبال میکنم و جلوی خیلیهایش را گرفتهایم، بعضیها را [ هم ] برگرداندهایم. آن تفسیر، یک نیاز قطعی کشور بود. آن روز، همهی آن کسانی که در همین رشتهی شما - رشتهی اقتصاد - کار کرده بودند، بهاتّفاق تأیید کردند که این تفسیریّه نیاز کشور است؛ آن روز این کار انجام گرفت منتها خوب عمل نشد و دولتهای مختلف، خوب عمل نکردند. من تا الان هم دارم این را دنبال میکنم؛ یعنی در این سالهای متعدّد - شاید حدود ده سال - مرتّباً دارم دنبال میکنم این قضیّه را. یک خرده بهتر شده، انشاءالله بهتر هم خواهد شد.