بیانات سال 98


قضاوت میکنم که در مورد سپاه به صورت واضح، غلبه با رویش‌ها بود؛ حرکت به این ترتیب، حرکت رویشی بود، حرکت پیشرفت بود، حرکت تعالی بود. کسی اعتراض نکند که خب بالاخره یک ریزش‌هایی هم داشتیم؛ بله داشتیم، همه ‌جا هست، همیشه هست؛ ملاک این نیست، ملاک این است که مقایسه کنیم، ببینیم رویش‌ها چگونه است و ریزش‌ها چگونه است. در اصلِ خود انقلاب هم همین حرف هست که حالا جای بحث‌ آن، اینجا نیست.

ببینید، شیواترین عرصه‌ای که یک مجموعه‌ای مثل سپاه میتواند در آن حضور پیدا کند عرصه‌ی جهاد و شهادت است؛ البتّه عرصه‌های دیگری هم وجود دارد، امّا عرصه‌ی شهادت در راه خدا آن نقطه‌ی اوج و نقطه‌ی درخشان و زیباترین منطقه‌ی مدّ نگاه انسان است؛ در عرصه‌ی شهادت ما سی سال بعد از پایان دفاع مقدّس یک مرد جاافتاده‌ی محاسن سفیدی مثل شهید همدانی ( ۲ ) داریم، یک نوجوان تازه‌رسیده‌ای مثل شهید حججی ؛( ۳ ) همه‌ی اینها معنا دارد دیگر؛ همه‌ی اینها نشانه‌های باقی ماندن همان طراوت و همان هویّت اساسی [ است .] در عرصه‌های دیگر هم همین ‌جور است که حالا عرض خواهم کرد عرصه‌های دیگری را که سپاه در آنها وارد شده.

من میخواهم همه یک قضاوتی را پیدا کنیم؛ البتّه برای شماها شاید تکراری باشد این مطلبی که میخواهم عرض بکنم، امّا در عین حال گفتنش خوب است تا همه بدانند، همه بفهمند وضعیّت سپاه را. یک معیار سنجش وضعیّت برای هر سازمانی، برای هر مجموعه‌ای این است که ما موفّقیّتهای آن مجموعه را با ناکامی‌های آن مجموعه بسنجیم، مقایسه کنیم، ببینیم در مواجهه‌ی با مأ‌موریّتهایی که داشته است، موفّقیّتهایش چقدر است، ناکامی‌هایش چقدر است؛ اگر این را معیار محاسبه قرار بدهیم، به نظر بنده سپاه یکی از

«3»