حدود زیادی تحقّق پیدا کرده، حتماً این سند یک بهروزرسانیای لازم دارد؛ باید نوسازی و تازهسازی بشود. نکتهی دوم؛ متأسّفانه یک جریانی در کشور وجود دارد که با پدیدهی جنبش علمی با بددلی برخورد میکند؛ این جریان هست. اینکه من به شما دارم عرض میکنم برای این است که خود شما که عناصر تشکیلدهندهی این جریان علمی هستید، توجّه داشته باشید که در مقابل شما یک جریان بددلانهای، بدخواهانهای وجود دارد؛ شما مأیوس نشوید؛ حرف من این است. یکی از کارهای آن جریانی که من تعبیر میکنم از آن به بددل یا بدخواهِ حرکت علمی، این است که اصل جنبش علمی را انکار میکند، اصلاً گویی که چنین چیزی نیست. من در یک جلسهای که چند ماه قبل بود، قضیّهی آن دانشگاه استنفورد را اینجا مطرح کردم، گفتم ( ۶ ) که تصمیم دارند، اصرار دارند که بگویند: « نخیر هیچ اتّفاقی نیفتاده »؛ در حالی که شما دارید اتّفاق را جلوی چشم خودتان میبینید، خودتان در حال حرکت علمی و پیشرفت علمی هستید؛ اینها انکار میکنند، میگویند چنین چیزی نیست. اینکه شما میگویید حلقهی واسطی بین دانشگاه و مردم به وجود بیاید - که یکی از دوستان الان اینجا گفتند - حالا ما اینجا داریم مدام اصرار میکنیم که « کار علمی، پیشرفت علمی، جهش علمی شروع شده » - که واقعیّت هم هست - یک عدّه هم میگویند: « نخیر اتّفاقی نیفتاده » که آن عدّه هم متأسّفانه از داخل دانشگاه این حرکتِ بدخواهانه را دنبال میکنند، خب مردم دچار تردید میشوند. پس بنابراین یکی از کارهای آنها انکار است. بعد، یکی از کارهای بدشان دلّالیِ جابهجا کردن نخبههای کشور است که این کار هم دارد انجام میگیرد. نخبه را از ماندن در داخل دلسرد کنند که « چرا