فاق النّبیّین فی خَلق و فی خُلُق و لم یدانوه فی علم و لا کرم و کلّهم من رسول الله ملتمس غرفاً من البحر او رشفاً من الدّیم ( ۱ ) به معنای واقعی کلمه، وجود مقدّس پیغمبر قلّهی عالم وجود و برترین نقطهی عالم امکان است. قرآن، خود را « نور » توصیف کرده است؛ در قرآن یکی از تعبیراتی که دربارهی خود قرآن شده است « نور » است: ﴿قَد ج ٰ اءَکُم مِنَ اللهِ نورٌ وَکِت ٰ بٌ مُبین ﴾ ؛( ۲ ) قرآن نور است. از همسر مکرّم پیغمبر اسلام نقل شده است که دربارهی پیغمبر سؤال کردند، ایشان در جواب گفت « ﴿کان خُلقه القرآن ﴾ »؛( ۳ ) یعنی قرآن مجسّم؛ پس پیغمبر هم نور است. نور وسیلهی روشنایی و وسیلهی حیات انسان است، پیغمبر وسیلهی روشنایی و حیات جوامع انسانی است. اینها چیزهایی است که بشر بتدریج به اینها خواهد رسید. به معنای واقعی کلمه، وجود مقدّس پیغمبر نور است که آن شاعر عرب هم میگوید « ولد الهدی ٰ فالکائنات ضیاء »؛ به معنای واقعی کلمه همین جور است. « و فم الزّمان تبسّم و ثناء »؛( ۴ ) خدا کند که دنیای اسلام این جور باشد؛ در روز ولادت پیغمبر بر لبان دنیای اسلام تبسّم باشد، غم و اندوه ننشیند؛ این آرزوی ما است. دو سه مطلب را من یادداشت کردهام که عرض بکنم. یکی دربارهی هفتهی وحدت است. ما در جمهوری اسلامی این هفته را، یعنی از دوازدهم تا هفدهم [ ربیعالاوّل ] را، به عنوان هفتهی وحدت نامگذاری کردهایم. این یک نامگذاری