مشکل است و شما اجازه بدهید ما مثلاً فلان مقدار از صندوق توسعه برداریم. متأسّفانه صندوق توسعه کماثر شده، کمخاصیّت شده. بنده هم گفتهام وقتی شخص رئیسجمهور به من بنویسد که این ضرورت است، اضطراری است، من قبول میکنم، من موافقت میکنم که این کار انجام بگیرد. البتّه صندوق دست خود دولت است؛ رئیسش را هم دولتیها میگذارند؛ ادارهاش هم دست آنها است، دست ما نیست، منتها اجازهی برداشت در این شکلِ غیر قانونی را حقیر بایستی متحمّل بشوم و اجازهاش را بنده باید بدهم؛ بنابراین مشکل فقط این است. ما بایستی یک مسیری را که این مسیر، مسیر جدیدی است، مسیر نویی است، انتخاب کنیم و در این مسیر با جدّیّت حرکت بکنیم؛ مسیر تولید داخلی. اینکه یکی از دوستان عزیز ما اینجا گفتند که [ از نظر برخی ] « بیخطرترین کار، تصمیم نگرفتن است »، این جزو خطرناکترین افکار است؛ یکی از خطرناکترین فکرها همین فکر است که آدم بگوید « چون من اگر تصمیم بگیرم فلان دستگاه نظارتی این جوری میگوید، فلان مانعتراش این جوری میگوید، پس راحتتر این است که تصمیم نگیرم »؛ این بسیار خطرناک است؛ نه، باید تصمیم بگیرید، باید اقدام کنید، باید با سختیها بسازید؛ موانع را بایستی برطرف کنید؛ تا الان هم خیلی از موانع برطرف شده؛ خب ملاحظه میکنید دیگر. خیلی از این مجموعههایی که امشب صحبت کردند، در بخشهای مختلف کارهای موفّقی دارند؛ ده سال پیش این جوری نبود، پانزده سال پیش این جوری نبود، [ بلکه ] بتدریج امکانات فراهم شده؛ بنده هم پشت قضیّه ایستادهام؛ این را شما بدانید که من دفاع میکنم، کمک میکنم؛ تولید بایستی در کشور پیشرفت پیدا کند؛ علاج کار این است. خب، پس راهبرد اساسی ما مصونسازی اقتصاد از تحریم است؛ آسیبناپذیرکردن و در واقع مسلّحکردن انقلاب به سلاح تولید داخلی و ارادهی داخلی و مانند اینها.