با بعضیشان هم روابط، عادی و خوب است؛ میتوانیم ما با اینها ارتباطات خوبی داشته باشیم. مسئولین دیپلماسی کشور، نشانهای ایرانی را در بیرون برجسته کنند؛ فرض کنید که وقتی شما در فلان جلسهی بینالمللی شرکت میکنید، کت و شلواری که پوشیدهاید نشان خیّاط ایرانی دارد -[ مثلاً ] یک خیّاطی در سمنان این را دوخته، خیلی هم قشنگ دوخته - وقتی این برود، این نشان ترویج میشود؛ [ باید ] نشانهای ایرانی را ترویج کنند. حرفها و مفاهیم ایرانی را هم ترویج کنند؛ بعضیها عکس این عمل میکنند. یکی از گلههای ما از بعضی مسئولین کشور در سالهای گذشته این بود که میروند خارج و در جمع اروپاییها صحبت میکنند، حرفی که میزنند یک حرف اروپایی است، یک حرفی است که یک متفکّر اروپایی مثلاً صد سال پیش گفته و حالا رسیده به دست ما، ایشان میرود آنجا تحویل آنها میدهد؛ خب اینکه در نظر او ارزشی ندارد، ما خودمان حرفهای نو داریم، حرفهای جدید داریم، حرفهای نشنیده داریم؛ اینها را بگوییم. عین همین قضیّه در این نشانهای ایرانی وجود دارد که بایست استفاده بشود. از روش تهاتر در بعضی از اجناس باید استفاده بشود. مسئلهی سیاستهای اصل ۴۴ را هم که عرض کردیم، مجدّداً تأکید میکنیم که سیاستهای اصل ۴۴ مسئلهی جایگزینیِ بخشِ خصوصی به جای بخش دولتی نبود؛ بخش خصوصی شأنی دارد، بخش دولتی هم شأنی دارد؛ اینها باید به هم کمک کنند، مزاحم هم نباید باشند. ما گفتیم « بخش دولتی مزاحم بخش خصوصی نباشد »؛ یعنی چه ؟ یعنی آن کاری را که سرمایهی بخش خصوصی میتواند انجام بدهد، بخش دولتی وارد آن نشود؛ اگر هم هست، بکشد کنار، بگذارد در اختیار بخش خصوصی؛ اینها بشوند مکمّل هم. امّا معنایش این نیست که بخش دولتی بکلّی از فعّالیّتهای اقتصادی کنار میرود؛ نه، یک کارهایی هست که جز بخش دولتی یا بخشهای عمومیِ غیر دولتی، کس دیگری