بیانات سال 98


است که تقوای الهی را معیار کار خودمان قرار بدهیم؛ اینها کارهای آسان است، اینها کارهای ممکن است، اینها کارهای نشدنی نیست که بگوییم « چه جوری ؟». به یاد خدا باشید: ﴿یااَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکُرُوا اللهَ ذِکرًا کَثیرًا * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلًا  ؛[1] هر کاری انسان میخواهد بکند، به این فکر باشد که آیا این کار موافق رضای الهی است یا نیست؛ اگر احراز نکرد که مخالف رضای الهی است اشکالی ندارد، لکن مواظب باشد که مخالف رضای الهی نباشد؛ این ذکر الهی است. ذکر فقط به زبان نیست؛ توجّه به این معنا، ذکر الهی است.

[ بعد ] تقوا؛ هدایت قرآن در اختیار افراد باتقوا است. معنای تقوا هم این است که مراقب خودمان باشیم؛ مراقب خودمان ! مثل کسی که از یک جادّه‌ی باریکی عبور میکند که اطرافش پرتگاه است، دو طرفش پرتگاه است؛ اینجا هر قدمی که برمیدارید، زیر پایتان را نگاه میکنید. « تقوا » در روایات تشبیه شده است به راه رفتن در منطقه‌ی خارزار؛ آن منطقه‌ای که پُر از خار است؛ میگویند اینجا مواظبید که این لباسهای شما یا مثل ما قبای بلندتان، عبای بلندتان یا شلوارتان به این خارها گیر نکند یا خار به پایتان فرو نرود؛ مراقبت میکنید. چطور مراقبید ! تقوا یعنی این؛ یعنی مراقب باشید که در این خارزار عالم وجود و عالم مادّه

  1. 1. سوره‌ی احزاب، آیات ۴۱ و ۴۲؛ «اى کسانى که ایمان آورده‌اید، خدا را یاد کنید؛ یادى بسیار؛ و صبح و شام او را به پاکى بستایید.»

«5»