بیانات سال 98


واضح و آشکار است. بقیّه‌ی شهدای عزیز این منطقه هم همین ‌جور؛ [ در مورد ] همین شهید نادر مهدوی که [ شما ] آقایان چند بار اسمش را اینجا آوردید، کسی از دوستان ما که وارد در این موضوعات است میگفت اگر ایشان متعلّق به کمونیست‌ها بود، یک چگوارا از او درست میکردند؛ یعنی [ یک ] چهر‌ه‌ی بین‌المللی مبارز. این جوان کم‌سال یک چهره‌ی این ‌جوری دارد: حضورش در منطقه‌ِی خلیج فارس، آن درگیری‌اش با آمریکایی‌ها، بعد هم دستگیری‌ و شکنجه و شهادتش؛ یعنی یک شخصیّت‌های این‌جوری‌ای در بوشهر هستند. یا همین شهید ابوتراب عاشوری که ایشان ( ۲ ) اسم آوردند که قبل از تشکیل جمهوری اسلامی به شهادت رسید؛ ایشان در حین مبارزات به شهادت رسیده. یعنی این مبارزه در آنجا آن‌چنان گرم و گیرا و فعّال بوده که یک روحانی محترمی مثل شهید عاشوری در آنجا در خلال این مبارزات به شهادت میرسد؛ اینها علامتهای خوبی است؛ اینها نشان‌دهنده‌ی یک عمق در فهم انقلابی و فهم جهادی اسلام در این منطقه است؛ نشان‌دهنده‌ی یک چنین چیزی است. یعنی پیدا است که آنچه در این منطقه نسبت به جهاد و مبارزه و دفاع از اسلام و دفاع از کشور و مانند اینها وجود دارد، صِرفِ یک احساسات سطحی و زودگذر نیست؛ بلکه عمیق است؛ چون در نسلهای متوالی تکرار شده و به وسیله‌ی اشخاص برجسته و بزرگ و کارهای بزرگ انجام گرفته.

من اینجا اسم دو سه نفر از این شهدا را یادداشت کرده‌ام؛ [ مثلاً ] همین شهید صادق گنجی که اشاره کردند که در لاهور به شهادت رسید؛ خب اینها واقعاً‌ خیلی برجسته است؛ یعنی در محیط فرهنگی، در محیط نظامی، در محیط‌های گوناگون یک شخصیّت‌های برجسته‌ی این‌جوری وجود داشته‌اند؛ خب اینها سرمایه‌اند. آنچه من به عنوان توصیه عرض میکنم [ این است که ] این کارهایی که ذکر شد -[ مثل ] سردیس و تندیس و جلسه و تشکیلات و مانند اینها -

«2»