یک توصیه به رئیسجمهور محترم این است که در شعارهای ایشان مسئلهی مردمی بودن و از مردم شنیدن و در میان مردم بودن تکرار شده؛ این را از دست ندهند؛ این چیز بسیار مهمّی است. « دولت مردمی » را که شعار ایشان بود، در واقعیّت محقّق کنند و به معنای واقعی کلمه با مردم، در کنار مردم، در میان مردم باشند. مردم یعنی همهی مردم؛ بدون امتیازهای طبقاتی و گروهی. البتّه حضور در میان مردم - که سابقهی این کار را هم ایشان دارند - نباید افراد را از ارتباط با نخبگان غافل کند. ارتباط با نخبگان هم در جای خود یک حرکت بسیار لازم و مفید است؛ تبادل نظر با نخبگان، و استفادهی از نظر نخبگان.
دولت باید مظهر وفاق باشد. بعضی از این تغایرهای موهومی را که در بین مردم وجود دارد، بایستی با نگاه وفاقآمیز و نگاه ملاطفت به عموم مردم این توهّمات را تضعیف کرد. حالا ممکن است این نگاهها، این اختلاف نظرها بکلّی از بین نرود لکن بایستی از تأثیرگذاری آنها در حرکت جامعه جلوگیری کرد.
گفتگوی صادقانهی با مردم هم یکی از همین کارهایی است که به مردمی بودن کمک میکند؛ حرف زدن با مردم از روی صداقت، با قطع نظر از پیرایههای سیاسی و مانند اینها؛ صادقانه با مردم حرف بزنند، مشکلات را به مردم بگویند، راهحلها را به مردم بگویند، توقّعات را از مردم ابراز کنند و کمکهای لازم را به مردم تقدیم کنند. حرف زدن با مردم یکی از کارهای مهمّی است که دولت مردمی بایستی [ به آن ] متعهّد باشد.
یک توصیهی دیگر، نگاه به ظرفیّتها است. این روزها شما در اظهارات، مقالات، نوشتهها، گفتهها نگاه میکنید که دائم از کمبودها و مشکلات گفته میشود؛ خب بله، کمبودها زیاد است، مشکلات هم زیاد است، [ امّا ] ظرفیّتها زیادتر از مشکلات است؛ ظرفیّتهای فراوانی در کشور وجود دارد. ما در بخش آب، در بخش نفت، در بخش معادن، در بازار گستردهی داخلی، در مسئلهی همسایگان، در استعداد و آمادگیهای حیرتآور جوانان ظرفیّتهای فوقالعادهای داریم؛ اینها ظرفیّتهای ما است. بدون تردید این ظرفیّتها میتواند بر مشکلات غلبه کند، به شرط اینکه این ظرفیّتها درست شناخته