درآمد، علیه شما دارند چنین میکنند، چنان میکنند، اینها رفتند و غائله را ختم کردند و برگشتند: فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوء .( ۱۷ ) خب این یک « قضیّه » است، این قضیّه مال یک حادثهی خاص است امّا مخصوص آن زمان نیست؛ امروز هم هست، در همه ی دورانها هم بوده است.
هر وقتی که ما از قرآن نسبت به حادثهای شبیه آن حادثه استنطاق ( ۱۸ ) بکنیم، از قرآن هدایت بطلبیم، قرآن کریم همین مطلب را در اختیار ما خواهد گذاشت. امروز هم همین جور است؛ امروز هم ممکن است بعضیها بیایند بین ما شایعه درست کنند که مثلاً « فلان دولت، فلان گروه، فلان ابرقدرت، فلان مجموعه دارند علیه شما توطئه میکنند، خلاصه بیچاره شُدید » و مانند اینها؛ اینجا هم همان است: فَزادَهُم ایمانًا وَقالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل .( ۱۹ ) البتّه « حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل » با نشستن گوشهی خانه جور در نمیآید؛ بایستی آمد وسط میدان، کما اینکه آنها رفتند وسط میدان. درس این است: بروید وسط میدان، کاری را که لازم است انجام بدهید و بگویید « حَسبُنَا اللهُ وَنِعمَ الوَکیل ».
فُضیلبنیسار که یکی از اصحاب برجسته و ممتاز و ثقهی ( ۲۰ ) حضرت باقر و حضرت صادق ( علیهما السّلام ) است، میگوید من از امام باقر سؤال کردم که معنای این روایت چیست ؟ یک روایتی در اختیار آنها بوده که میفرماید: « ما فِی القُرآنِ آیَةٌ اِلّا وَ لَها ظَهرٌ و بَطن » - که البتّه دنباله دارد - همهی آیات قرآن رویی دارد و پشتی دارد، ظاهری دارد و باطنی دارد؛ میگوید پرسیدم این ظاهر و باطن یعنی چه. حضرت فرمود که « بَطنُهُ تَأویلُه »؛ ظاهرش که ظاهر است؛ [ امّا ] باطن، آن چیزی است که تأویل آن است. تأویل یعنی آنچه برگشت این آیه و مُفاد این آیه منطبق با آن است. مِنهُم ما مَضی ٰ وَ مِنهُم ما لَم یَکُن بَعدُ یَجری کَما تَجرِی الشَّمسُ وَ القَمَر ؛( ۲۱ ) مثل ماه و خورشید که به طور دائم بالای سر انسانند و مخصوص روزی دونِ ( ۲۲ ) روزی نیستند، این آیات شریفهی قرآن هم مثل خورشید بالای سر ما هستند و دائم هستند؛ این جور نیست که یک روزی باشند، یک روزی نباشند؛ بنابراین هدایت قرآنی این جوری است.