این همان شکری است که اشاره کردم؛ شکر نعمت نخبگی از جمله همین است. بایستی شکر کند؛ شکر عملی این است که تلاش کند، فعّالیّت کند. البتّه بخش دیگری از شکر هم این است که توجّه داشته باشد که این نعمت نخبگی را خدای متعال به او داده و هر نتیجهای که بر نخبگی مترتّب میشود، [ باید ] در جهت ارادهی الهی و در جهت رضای الهی قرار بگیرد که البتّه این خیلی مهم است و جهتدهی میکند به حرکت نخبه. یک نکتهی دیگری که در باب نخبگان وجود دارد این است که نخبهی علمی - حالا بحث ما سر نخبگان علمی است - بایستی به آن آینده و افقی که برای علم در کشور ترسیم شده چشم بدوزد و به آن توجّه داشته باشد. ما گفتیم که باید جوری حرکت بکنیم که در یک فاصلهی معقول زمانی - بنده چند سال قبل ( ۶ ) گفتم پنجاه سال بعد - ایران در دنیا منبع علم محسوب بشود؛ یعنی اگر کسانی بخواهند به جدیدترین یافتههای علمی دست پیدا کنند، ناچار بشوند فارسی یاد بگیرند. این یک آیندهی ممکنی است؛ این را تعجّب نکنید. یک روزی در دنیا همین جوری بوده؛ دانشمندان ما یک روزی، در یک برههای از تاریخ، در قلّهی دانش دنیا قرار داشتند؛ کتابهای آنها در همهی دانشگاههای دنیا، در دانشگاههای غرب و دانشگاههای شرق - یعنی هند و چین و مانند اینها که آن وقت دانشی هم داشتند - مورد توجّه و مورد استناد قرار میگرفته. ما باید چشم به این افق [ بدوزیم ].