پشت طاغوت هم به آمریکا گرم بود؛ یعنی خاطرش جمع بود که هر حرکتی که در این زمینه انجام بدهد و دنبالههایش امام را به یک امر مثلاً افراطی و خشونتزایی متّهم کنند و بنا بگذارند بر اینکه هر کسی را که طرفدار این بزرگوار است، مورد فشار قرار بدهند، آمریکا پشت سر او است و عکسالعمل جهانی، واکنش بینالمللی و امثال اینها پیدا نمیکند. میدانید در همان روزها در ژانویهی آن سال، [ یعنی ] دهم دی سال ۵۶، کارتر در تهران بود و جشن ژانویهشان را در تهران با شاه گرفتند؛ آنجا یک نطقی کرد که و گفت که ایران - ایران پهلوی - جزیرهی ثبات است. از غلطهایی و اشتباهاتی که کرد و واضح شد چقدر محاسبات اینها اشتباه است - هنوز هم محاسبات آمریکاییها اشتباه است - یکیاش همین حرف بود که گفت ایران جزیرهی ثبات است. پس بنابراین طاغوت - محمّدرضا - احساس میکرد که موقعیّت کاملاً مناسب است برای اینکه نهضت را با کوبیدن امام بزرگوار [ خاموش کند ]؛ که حالا جسمش از دسترس آنها دور بود، [ چون ] امام در نجف بودند، ولیکن میتوانستند ذکر امام، یاد امام، حرمت امام را مورد خدشه و مناقشه و توهین قرار بدهند؛ دیدند فرصت، فرصت خوبی است و این کار را شروع کردند. پس کار، کار یک محاسبه بود، یعنی آنها روی مسئله محاسبه کرده بودند و نشسته بودند و نقشه کشیده بودند.