ملاحظه کنید، مسئلهی لبنان را نگاه کنید. جریان ضدّاستکباری در منطقه، جریان مقاومت در منطقه، امروز از دو سال پیش، پُررونقتر و شادابتر و امیدوارتر دارد حرکت میکند و کار میکند. در سوریه هم اینها زمینگیر شدند، در سوریه هم هیچ امیدی برای آیندهشان نیست؛ اینها برکات این خون عزیز و خون مظلومانه است. از قول شهید نقل شد، در یک سخنرانی گفته بود که کسی که شهید زندگی کند، شهید میشود؛ و آن جور زندگی کرد؛ واقعاً شهید زندگی کرد؛ شهیدانه زندگی کرد. برخی از خصوصیّات اخلاقی شهید هم [ قابل توجه است ]. من حالا یک کتابی را دارم میخوانم در همین شرح وضع اخلاقی و زندگی شهید -« سلیمانیای که من میشناسم »؛( ۶ ) به نظرم یک چنین عنوانی [ دارد ]- که یک چیزهای جالبی آنجا هست. از قول یکی از دوستان قدیمی ایشان نوشته که نوهی یکی از دوستان شهیدش را میخواستند عمل جرّاحی کنند ،( ۷ ) رفت داخل بیمارستان و ایستاد تا عمل تمام بشود. مادر آن بچّه گفت که خب حاج آقا عمل تمام شد، دیگر بروید به کارتان برسید؛ گفت نه، پدر تو - یعنی پدربزرگ این بچّه - به جای من رفت شهید شد، من هم حالا به جای او اینجا میایستم؛ ایستاد تا بچّه به هوش آمد، خاطرش که جمع شد، بعد رفت. رفتارش با خانوادهی شهید این جوری است، رفتارش با اشرار و با مفسدین هم آن جوری است؛ در بیرون کشور یک جور، در داخل کشور