پیدا کردند، این مسئلهی قدمهای پیدرپی و استمرار حرکت انقلابی را از یاد نبردند و به طور پیگیر دنبال کردند؛ این موجب شد که ترفندهای دشمنان خنثی بشود و انقلاب زنده نگه داشته بشود. من باز یک نمونه از تبریز مثال بزنم. در اواسط سال ۵۸، تبریز با حملهی ضدّانقلاب مواجه شد؛ با یک تدابیری، با یک مقدّماتی که حالا در بعضی جاها ثبت هم شده، نوشته شده و خیلیها هم میدانند، قدیمیها هم یادشان هست، تبریز مواجه شد با یک حرکت ضدّانقلابی. در خود تبریز تعداد معدودی عناصرِ ناباب بودند، لکن عمده از بیرون ریختند داخل تبریز، تبریز را شلوغ کردند و از مرکز هم به نحوی به آنها کمک میشد، از طرف بعضیها به آن اخلالگران کمکهایی انجام میگرفت. بعضیها نگران بودند؛ ما در شورای انقلاب، آن وقت این قضیّه را مطرح میکردیم، بحث میکردیم، بعضیها بشدّت نگران بودند؛ امام فرمود که خود مردم غیور تبریز این را علاج میکنند، لازم نیست هیچ کس دخالت کند؛ منطق امام این بود. در سخنرانی هم امام این را بیان کردند ؛( ۳ ) گفتند تبریز احتیاج به دخالت دیگران ندارد، خود تبریز غائله را خواهد خواباند، و خواباند. شهید مدنی که آن روز بعد از شهید قاضی ( رضوان الله علیهما ) امامجمعهی تبریز بودند، آن روز وسط میدان بود؛ خود شهید مدنی وسط میدان بود، جوانها هم دُورش لحظهبهلحظه زیاد شدند، هزاران جوان همراه او [ آمدند ] و