بیانات سال 1400


دانشگاه‌ها، چه معلّمین مدارس و آموزش و پرورش - بایستی واقعاً الگو قرار بدهند و برای آنها باید الگو باشد. خب مرحوم شهید مطهّری، مرد دانشمندی بود، مرد متفکّری بود، واقعاً عالِم بود، فیلسوف بود، فقیه بود، به مسائل فکری تسلّط کامل داشت؛ این خصوصیّات در این بزرگوار بود لکن آن خصوصیّت خیلی مهم و ویژگی ایشان این بود که هم تولید فکر میکرد، هم نشر فکر میکرد؛ نشر فکر خیلی مهم است. این بزرگوار آرام نمی‌نشست، آرام و قرار نداشت؛ ما دیده بودیم؛ ایشان دائم در فکر بود، دائم دغدغه داشت که فکر درست را، فکر متقن و عمقی را بین مخاطبان خود نشر بدهد؛ و یک جهاد نرم‌افزاریِ به تمام معنا را ایشان در طول سالیان متمادی شروع کرده بود؛ با امواج مهاجم روبه‌رو میشد و سینه‌به‌سینه میشد و با آنها برخورد میکرد و بر آنها غلبه پیدا میکرد. مسئله هم برای او فقط امواج فکری مارکسیستی و شرقی نبود؛ چه شرقی، چه غربی؛ چه تفکّرات مارکسیستی، چه تفکّرات لیبرالیستی رایج در غرب؛ با همه‌ی اینها مواجه میشد. انسان کتابهای آن بزرگوار را که نگاه کند [ مشاهده میکند ]؛ خب ما از نزدیک هم شاهد فعّالیّت ایشان بودیم.

مخاطب خودش را هدایت میکرد و به مخاطب خودش در مسیر فکر درست، طمأنینه و آرامش و اطمینان میبخشید. شهید مطهّری مسئولیّت‌شناس بود، تکلیف‌گرا بود، واقعاً دغدغه‌ی تکلیف داشت. هرگز بیکار نماند؛ میراث علمی پیشینیان در اختیارش بود، خود او هم اندوخته‌های فراوانی را بر آن افزوده بود، و همه‌ی اینها را در اختیار مخاطبانش میگذاشت؛ چه در کلاس‌های درس در دانشگاه و در برهه‌ای از زمان در حوزه - حوزه‌ی قم که میرفت؛ خب در حوزه‌ی قم کلاس‌های درس داشت - و چه در نوشته‌جات و چه در سخنرانی‌هایی که در دیدارهای دانشگاهی و دانشجویی فراوانِ متعدّد و دیدارهای گوناگون، ایشان سخنرانی کرده بود. به هر حال وضع فکری و وضع عملی این بزرگوار این بود؛ و اینها را به نسل بعد منتقل میکرد. و مهم این بود که همه‌ی ظرفیّتهای حوزه‌ی فکر را و حوزه‌ی علم را به مرحله‌ی مورد نیاز و نیازهای جامعه نزدیک میکرد و میکشاند؛ یعنی اولویّتهای جامعه معیار تلاش او بود؛ نگاه میکرد اولویّتهای فکری جامعه را پیدا میکرد و خوب می‌شناخت و انصافاً خوب تشخیص میداد و همه‌ی این ظرفیّت فکری را میکشاند به سمت این اولویّتها.

«6»