بیانات سال 1400


اینها استمرار همان حرکت اوّل است. اینکه من میگویم این حرکت، حرکت هیجانی نبود، به خاطر این است که این حرکت استمرار پیدا کرد و ادامه پیدا کرد در داخل نیروی هوایی. آن وقت همین روحیه و بصیرت موجب میشود که هم در نیرو و هم در کلّ ارتش، شهیدان برجسته‌ای چهره‌ی خودشان را بنمایانند: شهید صیّادشیرازی، شهید بابایی، شهید ستّاری، شهید کلاهدوز و امثال اینها و هزاران شهدای دیگر - حالا برجسته‌هایشان [ اینها هستند ]؛ افراد زیادی هستند که برجسته‌اند - حتّی در داخل ارتش، کسانی از افسران دوران طاغوت هم در صف شهدا قرار بگیرند؛ [ مانند ] شهید فلّاحی. فلّاحی سرتیپ ارتش دوران طاغوت بود، امّا وضع انقلاب و وضع ارتش و آن تحوّل عظیم موجب شد که شهید فلّاحی بشود « شهید »؛ شهید فلّاحی. شهید فکوری همین ‌جور؛ اینها افسرهای ارشد قبل از انقلاب بودند. خب، پس این، بصیرت بود. این که موجب شد این جمع بیایند آن کار بزرگ را، آن بیعت تاریخی را انجام بدهند، یک عمقی وجود داشت، بصیرتی وجود داشت که این کار انجام گرفت. حالا عامل این بصیرت چه بود ؟ چرا دیگران این بصیرت را نداشتند ؟ عوامل گوناگونی را برایش میشود فرض کرد، امّا احتمالاً یک عامل عمده‌ی این بصیرت این بود که بچّه‌های نیروی هوایی از نزدیک شاهد دیکتاتوری مستشاران آمریکایی و تسلّط آنها بودند. [ در ] هیچ جای ارتش نیروهای آمریکایی این ‌جور تسلّطی [ نداشتند ]؛ ده‌ها هزار مشاور بودند دیگر؛ نزدیک پنجاه هزار مستشار نظامی در ایران بود؛ اینها در نیروی

«9»