یک ابرقدرت شرقی داشتیم که نظام کمونیست و جامعهی کمونیستی دنیا بود، و یک نظام سرمایهداری؛ شعار این بود که جمهوری اسلامی بایستی خودش را از ورود در شبکهی اقماری این قدرتهای بزرگ حفظ کند و حفظ هم کرد بحمدالله - خب این هم یک آرمانی است؛ بایستی این آرمان حفظ بشود و دنبال بشود و تعقیب بشود و روزبهروز برتر بشود. یا خودکفائیِ اقتصادی که در واقع یکی از آرمانهای خُرد نسبت به آن آرمانهای عمده است.
بعضی دیگر از این آرمانهایی که دنبالش هستیم و باید دنبالش باشیم و در این تحوّل به آنها توجّه بکنیم، درواقع سیاستهایی هستند در جهت ادارهی کشور و امنیّت بخشیدن به انقلاب، و انقلاب را حفظ کردن؛ مثل نهادسازیهایی که شد: تشکیل سپاه، تشکیل جهاد سازندگی، تشکیل بسیج که اینها هم جزو سیاستهایی است که در بدنهی آن آرمانهای اساسی قرار دارند؛ یا اسلامی شدن دانشگاهها مثلاً فرض کنید؛ یا تبدیل صدا و سیما به یک دانشگاه عمومیِ آن روز چهل میلیونی، و امروز هشتاد میلیونی؛ این جزو آرمانها بوده، جزو مسائلی است که در پی آن بودهایم و باید باشیم و بایستی این آرمان را دنبال بکنیم و امثال اینها. بنابراین همین طور که ملاحظه میکنید، خطوط اصلی نظام جمهوری اسلامی که باید حفظ بشود و حرکت به سمت آنها آسانسازی و روانسازی بشود، در سطوح مختلفی قرار دارند: از تشکیل جامعهی اسلامی و آن آرمانهای برتر بگیرید تا آرمانهای میانی مثل پیشرفت علمی و امثال اینها، تا این حرکتها و سیاستهای اجرائی از این قبیل که گفته شد.
خب، نسل اوّل انقلاب که عمدتاً فعّالان دههی ۶۰ و یکی دو سال از دههی ۵۰ هستند، در همهی این بخشها - چه بخشهای بالادستی، چه بخشهای خُرد و پاییندستی - کارهایی را انجام دادند؛ کارهای خوبی با هدایت امام بزرگوار انجام گرفت. حادثهی دشوارِ جنگ تحمیلی به این تجربهآموزی کمک کرد، و کمک کرد تا بتوانند در این زمینهها تجربههایی به دست بیاورند؛ یا تحریمهایی که از همان روز اوّل گذاشته شد، یا حوادث خونینی که در اوایل انقلاب پیش آمد، اینها همه مجموعهی نسل اوّل انقلاب را آماده میکرد و هدایت به سمت محقّق کردن این مقاصد اصلی انقلاب و مقاصد اصلی جمهوری اسلامی؛ ولیکن یک حقیقتی وجود دارد که آن را نبایستی