بیانات سال 1400


دیگر، گاهی میگفتند تا یک سال دیگر بیشتر نمیتواند باقی بماند و از بین خواهد رفت. خب صلابت امام بزرگوار، قاطعیّت امام بزرگوار و بعد، پیروزی‌های عظیم ملّت ایران در جنگ هشت‌ساله و حوادث گوناگون دیگر، این همهمه‌ها را فرو نشاند؛ یعنی بتدریج کم شد و کم شد و تقریباً در اواخر عمر امام تمام شد و این همهمه‌ها دیگر وجود نداشت، لکن بعد از رحلت امام، دوباره بدخواهان جان پیدا کردند، امید پیدا کردند و شروع کردند آرزوهای خود را به صورت پیشگویی تکرار کردن و همان حرفها را بار دیگر گفتن. یک حزب فرسوده‌ی قدیمی ( ۱ ) و البتّه خیلی پُرمدّعا در سال ۶۹ یک بیانیّه‌ای داد و در آن بیانیّه اعلام کرد که جمهوری اسلامی در لبه‌ی‌ پرتگاه است؛ تعبیرش این بود که جمهوری اسلامی در لبه‌ی پرتگاه است؛ یعنی یک تکانِ دیگر بخورد، جمهوری اسلامی ازبین‌رفته و ساقط‌شده است؛ این ] در [ سال ۶۹ [ بود ].

چند سال بعد هم، باز یک گروهی و یک دسته‌ای - که آنها متأسّفانه مسئول هم بودند، جزو نمایندگان یکی از دوره‌ها‌ی مجالس شورای اسلامی بودند ( ۲ )- در یک نامه‌ای اعلام کردند که فرصتی اندک برای جمهوری اسلامی باقی مانده؛ یعنی جمهوری اسلامی دیگر همین روزها [ باقی ] است و بایستی از بین برود. این هم یک گروه دیگر که البتّه تمایلات اینها هم تقریباً شبیه تمایلات همان حزب بود، یا تا یک حدودی به آن گرایش داشت. قبل از اینها و بعد از اینها هم، هم افراد، اشخاص، هم گروه‌ها و دسته‌ها - چه در داخل کشور، چه در خارج کشور زیر سایه‌ی بیگانگان و دشمنان جمهوری اسلامی - از این حرفها میزدند، در رادیوها و مانند اینها پخش میشد و فروپاشی جمهوری اسلامی را به هم نوید میدادند؛ یعنی آرزوی خودشان را به صورت خبر و تحلیل و مانند اینها بر زبان می‌آوردند و به هم نوید میدادند. آخر کار هم همین یکی دو سال پیش بود که آمریکایی‌های بزرگوار (!) حرف آخر را در این زمینه زدند؛ یک مقام عالی‌رتبه‌ی آمریکایی ( ۳ ) با قاطعیّت اعلام کرد که جمهوری اسلامی چهل‌سالگی خودش را نخواهد دید. این پیشگویی‌ها و پیش‌بینی‌ها در مورد جمهوری اسلامی است. من یادم نمی‌آید در هیچ نظام دیگری این قدر و این همه از اوّل [ تشکیل ] تا سالها بعد، پیشگویی برای زوال و فروپاشی و نابودی شده باشد.

«2»