ایستادند که به ما حمله کند؛ به او تجهیزات دادند، اطّلاعات دادند، به او تاکتیک یاد دادند، کمک مالی کردند - همه و همه - که بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند؛ ملّت ایران با قدرت ایستاد و آنها را به زانو درآورد و به کوری چشم آنها خودش تسلیم نشد و به زانو درنیامد و حوزهی اقتدار و عزّت خودش را توسعه داد.
امام این دو کلمهی جمهوری و اسلامی را گرهگشای مشکلات کشور میدانست. گرهگشای همهی مشکلات کشور را همین میدانست که ما اسلام را رعایت کنیم و مردم در صحنه حضور داشته باشند؛ نظر امام این بود. اینکه ایشان فرمود « نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد »، یک کلمه کم یعنی جمهوری بدون اسلامی یا اسلامی بدون جمهوری؛ این معنا ندارد. امام [ فرمود ] جمهوری اسلامی. یعنی حاکمیّت اسلام و حاکمیّت مردم که اینها با همدیگر درهمند و با هم هیچ گونه منافاتی ندارند. حاکمیّت اسلام یعنی محتواها و ارزشها و جهتگیریها را اسلام معیّن میکند، حاکمیّت مردم یعنی شکل ادارهی حکومت را مردم تشکیل میدهند. حاکمیّت اسلام، حاکمیّت مردم؛ ارادهی مردم، مؤثّر، احکام اسلام هم دارای تأثیر؛ این را امام مشکلگشا [ میدانست ]؛ واقع قضیّه هم همین است که گرهگشای همهی کارهای کشور همین است. ما هر جایی که مردم را به کار گرفتیم و رعایت اسلام را کردیم، پیش رفتیم؛ هم در دوران امام و هم در این دهها سال بعد از رحلت امام تا امروز؛ بنده این را به طور قاطع میگویم و شواهد فراوانی را هم که جلوی چشم مردم هست میتوان ارائه کرد. هر جا ما مردم را وارد میدان کردیم، هر جا ما اسلام را معیار و میزان اصلی کار خودمان قرار دادیم پیش رفتیم؛ هر جا که یکی از این دو تا لنگ شد پیش نرفتیم. مثلاً فرض کنید مردم را ما در مسائل اقتصاد وارد میدان کنیم؛ اینکه بنده چند سال است تکرار میکنم که کارگاههای متوسّط و کوچک صنعتی را توسعه بدهیم و کمک کنیم و رشد بدهیم، این معنایش این است که این کارگاههای کوچک و متوسّط میلیونها انسان را تغذیه میکنند، مربوط به میلیونها انسان است - اینها حضور مردم است دیگر - اگر چنانچه ما این را تقویت کرده بودیم، امروز وضع اقتصاد بهتر از این بود.