بیانات سال 1375


اساس قضیّه همین است. عزیزان من! امروز کشور شما و ایران اسلامى شما مظهر رهایى و نجات بشریّت است. چرا؟ ما که با بشریّت این‌قدر ارتباط و سعه‌ى کارى نداریم؛ مگر ما میخواهیم چه کار کنیم؟ نکته اینجا است. امروز قدرتهاى اهریمنى و شیطانى، یعنى همین که شما به آن میگویید استکبار و مظهرش مثلاً آمریکا است، علیه بشریّت قیام کرده‌اند، علیه ارزشهاى انسانى قیام کرده‌اند، براى اینها جان میلیون‌ها انسان اهمّیّت ندارد. شما دیدید اسرائیل در ظرف پانزده شانزده روز، ده‌ها هزار نفر را کشت و زخمى کرد و آواره کرد و آشفته کرد و داغهایى آفرید، خم به ابروى استکبار جهانى نیامد؛ همینهایى که وقتى یک گربه‌اى در چاه فلان خانه مى‌افتد، از روى ریاکارى دستگاه‌هایشان را بسیج میکنند، پولها خرج میکنند که این گربه را که یک حیوان است، از چاه نجات بدهیم! یا گاهى اوقات تظاهر به انسان‌دوستى میکنند که ماها هم که اینها را خوب مى‌شناسیم، گاهى اوقات واقعاً شک میکنیم که عجب! واقعاً این‌همه اظهار دلسوزى راست است؟ این‌قدر اینها ریاکارى میکنند! همینها جلوى چشمشان، این فاجعه‌ى عظیم انجام گرفت، لب از لب تکان ندادند.

«10»