خب، حالا با یک دید وسیعترى نگاه کنید ــ که این هم جزو قصد قربت است؛ این هم که عرض میکنیم، از قصد قربت بیرون نیست و یکى از مصادیق آن است ــ در یک جامعه کار هست، تلاش هست، تعلیم و تربیت هست، امّا جهت این کار چیست؟ به چه سمتى این کار یا این آموزشوپرورش حرکت میکند؟ فرض بفرمایید در زرّادخانههاى آمریکا، امروز کار دارد انجام میگیرد، آنجا هم کارگر هست، امّا این کارى که انجام میگیرد ــ چه کارِ کارگر ساده، چه کارِ کارگر ماهر، چه کارِ سرکارگر، چه کارِ مدیر بخش، چه کارِ مدیر کارخانه، چه کارِ طرّاحان و نقشهکشهاى اصلى این کارخانه ــ همهوهمه در خدمت چیست؟ در خدمت جنگافروزى، در خدمت کمک به غاصب ــ مثلاً اسرائیل ــ یا در خدمت بمباران اتمى هیروشیما2 در یک روزگارى؛ جهت کارشان این است و الان هم اگر آمریکا از افکار عمومى نمیترسید، از نابودى درونى خودش نمیترسید، خلاصه اگر مهارها و افسارها جلوگیر دولت آمریکا نبود، امروز هم حاضر بود هر نقطهاى از دنیا که هوس بکند، بمب اتم بیندازد! چون براى اینها آدمکشى کار مشکلى نیست. خب، این [هم] شد کار.