خب، حالا برگردیم دوباره به جامعهى خودمان و کشور خودمان. من میخواهم این را عرض کنم: عزیزان من، کارگران کشور، معلّمان کشور! امروز هر حرکت علمى و فرهنگى و کارى که در خدمت نظام جمهورى اسلامى و در خدمت به ایران اسلامى و براى نوسازى این کشور و پیشرفت و آبادانى این کشور انجام میگیرد، یک عبادت است؛ هر کارى که امروز شما بکنید؛ فرقى بین این کارخانه و آن کارخانه و این مدرسه و آن مدرسه نیست. اگر امروز در ایران اسلامى یک معلّم یک کلمه درس بدهد و قصدش این باشد که شاگردى تربیت کند براى خدمت به این کشور ــ که امروز سرزمین اسلام و عرصهى عظمت و درخشش احکام اسلامى است ــ این یک کلمه یک حسنه است؛ اگر صد کلمه شد، صد حسنه است؛ اگر شب و روزِ او را فراگرفت، شب و روزِ او سرشار از حسنه است. آن کارگرى که در کارخانهاى کار میکند یا طرّاحى میکند یا مدیریّت میکند یا هر گونه تلاشى میکند براى اینکه ایران اسلامى که امروز عرصهى جلوههاى معنوى و الهى است، رشد کند، آباد بشود، پیشرفت پیدا کند، از بیگانهها بىنیاز بشود، نگران تحریم اقتصادى این قدرت و آن قدرت نباشد، استغناء پیدا کند، هر لحظهى کارش یک حسنه دارد انجام میدهد، یک عبادت دارد میکند و هر کسى به این کار کمک کند، در این عبادت سهیم است؛ از سهم آن کارگر کم نمیشود، [بلکه] آن کسى هم که به او کمک کرده است سهیم میشود. دستگاه خدا اینجورى است! گاهى یک عمل انجام میگیرد، ده نفر سهیمند، ده حسنه انجام میگیرد؛ نهاینکه یک حسنه تقسیم بشود؛ جداگانه، هر کدام یک ثواب پیش خداى متعال دارند؛ امروز اینجورى است؛ امروز این کشور شما این خصوصیّت را دارد. کمترجایى در دنیا هست که کلاس درسش و سالن کارگاهش و محیط آزمایشگاهش و دانشگاهش، حتّى ساعت استراحت معلّم و کارگرش که حالا استراحت میکند به قصد اینکه بتواند فردا کار بکند، اینقدر مشحون4 به لطف و رضاى الهى باشد که در این کشور هست. چرا؟ مگر ایران چیست؟