اینجا البتّه یادداشت کردهایم: [ضعف] در تحلیلهاى قوى، در عدم حضور قوى در مسائل بینالمللى، ضعف کارهاى هنرى، ضعف زبان فارسى. خب این کاغذى که شما میدهید دست خواننده، این میشود براى او «لغتِ امام»، یعنى «زبان معیار». شما این را چه جورى میخواهید تهیّه کنید؟ آن وقت بعد دائم بنالیم که آقا زبان فارسى چنین شد، چنان شد! خب از اینجا باید زبان فارسى را درست کرد؛ این از رادیو و تلویزیون هم مهمتر است. من البتّه با رادیو و تلویزیون راجع به زبان فارسى سالها است ــ شاید ده سال بیشتر است ــ که بحث و بگومگو داریم براى اینکه در آن زمینه پیشرفت کنند، کارهایى بکنند، اشکالات را برطرف کنند؛ امّا روزنامهها از رادیو و تلویزیون از این جهت مهمترند، چون آن فقط [مربوط به] گوش است [امّا] این میماند در خانه، افراد متعدّدى میخوانند، تعمّق میکنند؛ اینجورى است.