وضع دستهى سوّم فرق میکند. البتّه این دستهى سوّم که عرض میکنم ــ معاندین ــ حرفهاى من به معناى این نیست که حالا ما شمشیر بستهایم که برویم به سراغ اینها؛ نه، وضع آنها فردا با دیروز هیچ فرقى نخواهد کرد. من میخواهم حقیقت مطلب را بیان بکنم، آنچه در ذهن هست بگویم. اوّلاً در روزنامههایى که معاند با نظام جمهورى اسلامى هستند، عناصر نامطمئن زیاد هست. اگر هم واقعاً بعضى از افرادى که در این مطبوعهها حضور دارند، بنا ندارند که با دستگاه دربیفتند، پس بدانند در تشکیلاتشان آدمهاى ناباب هستند که ما مىشناسیم؛ آدمهایى که سابقهى اینها سابقهى بکلّى غیر قابل اعتماد و سالب اطمینان است. مثلاً فرض بفرمایید یک نفرى با گرایشِ مارکسیستىِ قوى! چون بنده بسیارى از این آقایان را با نام و نشان و آثار، از آن وقت مىشناسم؛ من با محیط روشنفکرى کشور، سالهاى متمادى ارتباط تنگاتنگ و نزدیک داشتهام؛ من با خیلى از این حضراتى که الان بعضى در ایرانند، بعضى در خارجند، ارتباط نزدیک و دوستانه و با بعضىها هم ارتباط سلاموعلیکى و آشنایى داشتهام. اغلبِ اینها از اطّلاع و معرفت بنده خارج نیستند؛ لااقل قبل از انقلاب، سالهاى متمادى با آثارشان آشنایى داشتهام. در میان اینها کسانى هستند که گرایشهاى مارکسیستىِ تند داشتند و با همین گرایشهاى مارکسیستى رفتند با ساواک بنا کردند همکارى کردن؛ رفتند در دفتر فرح و بنا کردند کار کردن؛ خب این سابقه، سابقهى خیلى پاکى است؟ آدمِ اینجورى آدمى است که به او بشود اعتماد کرد؟ البتّه توقّع هم از او نمیشود داشت؛ یعنى توقّع از اینجور آدمى هم واقعاً توقّع بیجایى است.