بیانات سال 1375


یا [از نظر] هوشمندى و زیرکى در ارائه‌ى مطالب. یک نمونه‌ى دیگرى در ذهن من هست که در یکى از همان مطبوعات عهد مشروطیّت بنده دیدم. مال آن زمانهایى است که على‌خان امین‌الدّوله از صدارت برکنار شده بود و خانه‌نشین شده بود، رفته بود رشت. ظاهراً شایعاتى علیه امین‌الدّوله بوده است؛ خب، مخالفینش بر سر کار بودند. امین‌الدّوله یک نامه‌اى مینویسد به یک روزنامه ــ گمانم اسم روزنامه «پرورش» باشد؛ درست در ذهنم نیست؛ بعیدالعهدم، تازه ندیدم ــ و دفاع میکند از خودش؛ منتها امضاى خودش را نمیگذارد، به عنوان یک ناشناس مینویسد. اهل قلم میدانند که قلم امین‌الدّوله قلم پخته‌ى قوى‌اى است، یک قلم قابل شناختنى است؛ بین رجال عهد قاجار شاید از همه بهتر است. سردبیر آن روزنامه قلم امین‌الدّوله را مى‌شناسد و میفهمد که این نامه کار خود امین‌الدّوله است، یک پاسخى به تناسب این شناسایى به آن کاغذ میدهد. به قدرى این نوشته به نظر من جالب و هوشیارانه و همراه با زیرکى آمد که تعجّب کردم. خب ببینید، سابقه‌ى روزنامه‌نگارى ما اینها است. البتّه هوچیگرى، اسم آوردن، تهمت، مطرح کردن آدمها در مطبوعاتِ آن عصر هست که این جزو نقاط ضعف بزرگ آنها است، لکن یک چنین نقاط مثبتى هم هست.

«11»