بیانات سال 1375


در مورد خود حادثه‌ى غدیر هم، خیلى این حادثه داراى ابعاد است؛ حقیقتاً مسلمین عالم میتوانند از همین حادثه، یک وسیله‌اى پیدا کنند براى رشد و هدایت وافى و کامل همه‌ى جهان اسلام. هیچ کس هم منکر نشده است وقوع این حادثه را و صدور آن کلمات را از نبىّ مکرّم اسلام. در یک چنین روزى، در آن موقعیّت مهم و حسّاس، پیغمبر اکرم در آخرین ماه‌هاى حیات مبارک خود، امیرالمؤمنین را نصب فرمود به «ولایت»؛ یعنى به حکومت، به سرپرستى مسلمین، به مدیریّت جامعه‌ى اسلامى. این ولایتى که در اینجا مورد نصب و محلّ اشاره‌ى پیغمبر اسلام قرار گرفته است، آن ولایت کلّیّه‌ى الهیّه‌ى معنوى نیست که مبتنى است بر یک چیزهاى دیگرى، یک عناصر دیگرى، [آن ولایتی نیست که] یک امر الهى است، یک امر آسمانى و ملکوتى است، قابل نصب نیست و قابل جعل نیست با این بیان تشریعى‌اى که فرمود: مَن کُنتُ مَولاهُ فَهٰذا عَلىٌّ مَولاه؛2 این بیان پیغمبر که ولایت را سپرد به امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام)، این نصب تشریعى، همان معناى حکومت است؛ این همان مدیریّت جامعه‌ى اسلامى است، همان ولایت امر مسلمین است که البتّه همراه است با آن ولایت کلّیّه‌ى الهیّه که در خود وجود مقدّس پیغمبر و در ائمّه‌ى هدیٰ (علیهم السّلام) هم وجود داشت؛ آن ولایتِ به آن معنا، در ائمّه‌اى که به ولایت ظاهرى هم نرسیدند وجود داشت. آنچه مال امیرالمؤمنین بود و منصوب پیغمبر بود، ولایت سیاسى بود؛ همان معنایى که در اسلام، ذات مقدّس پروردگار آن را به وسیله‌ى پیغمبر اکرم به وجود آورد، جعل کرد، معلوم شد که اسلام در ردیف والاترین احکام و مقرّرات خود، مسئله‌ى حکومت و ولایت و سرپرستى امّت را دارد. از این بُعد [اگر] کسى نگاه کند به مسئله‌ى غدیر، بسیارى از این اشتباهاتى که در ذهنها در طول قرنها متأسّفانه وجود داشته است، باید زایل بشود.

«4»