در مسئلهى غدیر، نبىّ مکرّم اسلام به پیروى و به خاطر عمل به آیات صریح قرآن، یکى از بالاترین واجبات را انجام داده است؛ وَ اِن لَم تَفعَل فَمـا بَلَّغتَـ رِسـالَتَه.4 اینقدر این قضیّهى نصب امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) به ولایت و خلافت مهم است که اگر چنانچه آن را انجام ندهى، رسالت خود را انجام ندادهاى! حالا یا مراد این است که رسالت در این قضیّهى بخصوص را انجام ندادهاى ــ چون خداوند متعال دستور داده است که این کار را انجام بده ــ یا از این بالاتر، اصل رسالت پیغمبر با انجام ندادن این کار مورد خدشه قرار میگیرد و پایهاش متزلزل میشود؛ احتمال این هم هست. کأنّه اصل رسالت تبلیغ نشده است؛ احتمال دارد معنا این باشد؛ [و آن وقت] قضیّه خیلى اهمّیّت پیدا میکند. یعنى مسئلهى تشکیل حکومت، امر ولایت، امر مدیریّت کشور، جزو متون اصلى دین است و پیغمبر با این عظمت، با این اهتمام، این را در مقابل چشم آحاد مردم انجام میدهد؛ [آن هم] به کیفیّتى انجام میدهد که شاید هیچ واجبى را پیغمبر اینجور ابلاغ نکرده است؛ نه نماز را، نه زکات را، نه روزه را، نه جهاد را، که مردم را جمع کند از شهرها و قبایل و جاهاى مختلف، بر سر چهارراه بین مکّه و مدینه، به عنوان یک کار مهم این را ابلاغ کند که در دنیاى اسلام بپیچد که پیغمبر پیام جدیدى را ابلاغ فرمود.