عرض من این است که امام بزرگوار ما در این خصوصیّت، به طور کامل دنبالهرو امام حسین (علیه السّلام) شد؛ لذا این، انقلاب را پیروز کرد؛ این یک. و ثانیاً پیروزىِ بعد از رفتن خودش را هم تضمین کرد؛ پیروزى فکرش، پیروزى راهش که مظهرش همین اجتماع عظیم شما مردم، و مظهر وسیعترش در سطح عالم، گرایش ملّتها به اسلام و به راه امام است؛ [این] به خاطر همین استقامت او بود. یک روزى به امام گفتند اگر شما این نهضت را ادامه بدهید، حوزهى قم را تعطیل خواهند کرد؛ اینجا صحبت جان نبود که امام بگوید خب، جان من را بگیرند، اهمّیّت ندارد. خیلىها حاضرند از جانشان بگذرند امّا پاى همه میلرزد وقتى که بگویند آقا، با این اقدام شما، حوزهى قم تعطیل میشود، یا ممکن است تعطیل بشود! امام نلرزید، راه را عوض نکرد و پیش رفت. یک روزى به امام گفتند که اگر این راه را ادامه بدهید، ممکن است همهى علماى بزرگ و مراجع را علیه شما بشورانند و تحریک کنند؛ یعنى اختلاف در عالم اسلام پیش بیاید؛ پاى خیلىها اینجا میلرزد، [امّا] پاى امام نلرزید و ادامه داد راه را تا رسید به لحظهى پیروزى انقلاب، به نقطهى پیروزى انقلاب. بارها به امام گفته شد که آقا، شما که ملّت ایران را به ایستادگى در مقابل رژیم پهلوى تشویق میکنید، جواب این خونهایى که روى زمین میریزد که میدهد؟ یعنى خونهاى جوانها را در مقابل امام (رضوان اللّه علیه) قرار دادند. یکى از علماى بزرگ در سال 42 و 43، به خود بنده این مطلب را گفت که در پانزدهم خرداد که ایشان ــ یعنى امام ــ این حرکت را کردند، خیلىها کشته شدند که بهترین جوانهاى ما بودند؛ جواب اینها را چه کسى خواهد داد؟ این طرز فکر بود؛ این طرز فکرها فشار مىآورد و هر کسى را ممکن بود از ادامهى حرکت در این راه منصرف کند؛ [امّا] امام استقامت ورزید. عظمت روح او و عظمت بصیرتى که بر او حاکم بود، اینجاها دیده میشد. خب، این مال دوران مبارزهى با رژیم ستمشاهى.