بیانات سال 1375


خواص که میگوییم ــ از خوب و بدش؛ حالا خواص را هم باز تقسیم خواهیم کرد ــ یعنى کسانى که وقتى یک عملى انجام میدهند، موضعگیرى‌اى میکنند، راهى را انتخاب میکنند، از روى فکر و تحلیل است؛ میفهمند و تصمیم میگیرند و عمل میکنند؛ اینها خواصّند؛ نقطه‌ى مقابلش هم عوام است. عوام یعنى کسانى که وقتى جَو به یک سمتى میرود، اینها هم میروند؛ تحلیلى ندارند. یک وقت مردم میگویند «زنده‌باد»، این هم نگاه میکند میگوید «زنده‌باد»؛ یک وقت مردم میگویند «مرده‌باد»، نگاه میکند میگوید «مرده‌باد»؛ یک وقت جَو این‌جور است، اینجا مى‌آید؛ یک وقت جَو آن‌جور است، آنجا مى‌آید؛ یک وقت فرض بفرمایید حضرت مسلم وارد کوفه میشود، میگویند پسر عموى امام حسین آمد، خاندان بنى‌هاشم آمدند، برویم، اینها میخواهند قیام کنند، میخواهند خروج کنند و مانند اینها، تحریک میشود، میرود دُوروبَر حضرت مسلم، میشوند هجده هزار بیعت‌کننده‌ى با مسلم. پنج شش ساعت بعدش هم رؤساى قبایل مى‌آیند داخل کوفه، به مردم میگویند چه کار دارید میکنید؟ با چه کسى دارید میجنگید؟ از چه کسى دارید دفاع میکنید؟ پدرتان را درمى‌آورند و مانند اینها؛ اینها اوّل میروند خانه‌هایشان، بعد که سربازهاى ابن‌زیاد دُور خانه‌ى طوعه را میگیرند که مسلم را دستگیر کنند، همینها مى‌آیند باز بنا میکنند علیه مسلم جنگیدن. این عوام است؛ [حرکتشان] از روى یک فکرى، از روى یک تشخیصى، از روى یک تحلیل درستى نیست؛ هر جور که جَو بود، حرکت میکنند. خب، پس در هر جامعه‌اى، خواصّى داریم و عوامى. عوام را بگذارید کنار، بیاییم سراغ خواص.

«10»