بیانات سال 1375


ابن‌عبّاس در مقابل این امام حسین با این عظمت خضوع میکند، عبداللّه جعفر خضوع میکند، عبداللّه زبیر، با اینکه از حضرت خوشش نمى‌آید، در مقابلش خضوع میکند، بزرگان، همه‌ى خواصّ اهل حق ــ اینها خواصّ جبهه‌ى حقّند؛ یعنى طرف حکومت نیستند، طرف بنى‌امیّه نیستند، طرف باطل نیستند، در بینشان حتّى شیعیان زیادى هستند که امیرالمؤمنین را قبول دارند، او را خلیفه‌ى اوّل میدانند ــ وقتى که مواجه میشوند با شدّت عمل دستگاه حاکم و مى‌بینند بنا است جانشان، سلامتى‌شان، راحتى‌شان، مقامشان، پولشان به خطر بیفتد، پس میزنند؛ اینها که پس زدند، عوام مردم هم رو میکنند به آن طرف. اسمهاى کسانى را که به امام حسین از کوفه نامه نوشتند و دعوت کردند نگاه کنید؛ همه جزو آن طبقه‌ى خواصّند؛ طبقه‌ى زبدگان و برجستگانند. نامه‌ها هم زیاد است؛ صدها صفحه نامه و شاید چندین خورجین یا بسته‌ى بزرگ نامه از کوفه آمد؛ غالباً اینها را بزرگان و اعیان و شخصیّت‌هاى برجسته و نام‌ونشان‌دارها و همین خواص نوشتند، منتها لحن نامه‌ها را که نگاه کنید، معلوم میشود که بین این خواصّ طرف‌دار حق، کدامها جزو آن دسته‌اى هستند که حاضرند دینشان را قربانى دنیایشان بکنند، کدام کسانى هستند که حاضرند دنیایشان را قربانى دین بکنند؛ از خود نامه‌ها هم میشود فهمید. و چون کسانى که حاضرند دینشان را قربانى دنیا بکنند بیشترند، نتیجه در کوفه میشود شهادت مسلم‌بن‌عقیل و بعد هم از همان شهر کوفه‌اى که هجده هزار نفر آمدند با مسلم‌بن‌عقیل بیعت کردند، بیست هزار یا سى هزار [نفر] جمعیّت یا بیشتر بلند میشوند مى‌آیند کربلا، به جنگ امام حسین؛ یعنى حرکت خواص به دنبال خود، حرکت عوام را مى‌آورد. نمیدانم عظمت این حقیقت که براى همیشه گریبان انسانهاى هوشمند را میگیرد، درست براى ما روشن میشود یا نه.

«23»