بخصوص بعضى از برنامهها انصافاً خیلى جالب، هوشمندانه و بکلّى فاقد نازرنگى است. گاهى برنامههاى ما خیلى هم خوب است، امّا یک نازرنگىاى یک گوشهاش آدم میبیند و جوش میخورد که چرا باید [اینطور باشد]؛ اینهمه زحمت کشیدهاند که مثلاً فرض کنید این فیلم ساخته شده ــ معلوم است که چقدر دستها تلاش میکنند تا یک فیلم، یک سریال را به وجود بیاورند ــ بعد یک جایش یک نازرنگى خیلى بدى [مشاهده میشود]! واقعاً هم اسمى که میشود رویش گذاشت، فقط «نازرنگى» است؛ هیچ چیز دیگر نیست؛ یک هوشیارىای لازم بوده که نگذارند این اشکال پیش بیاید، [امّا] توجّه نشده. بعضى از برنامهها را انسان میبیند نه، کاملاً متین و مستحکم، در سطح بالا و کاملاً فاقد نازرنگى است؛ من این را میبینم در صداوسیما.