آنچه من در این ایّام و در این هفته و به مناسبت این ولادت بزرگ میخواهم عرض بکنم، این است که اوّلاً مسلمانها باید قدر این چشمهى جوشان رحمت را بدانند و تبلیغ دشمن و برخورد خصومتآمیز استکبار و فتنهانگیزى استکبار، آنها را از این حقیقت روشن و درخشان منصرف نکند. نکتهى دوّم این است که از روزى که استکبار احساس کرد که این حقیقت در ایران، پایدار و مستقر و متمکّن5 شده است، فهمید که نمیتواند این را ریشهکن بکند و این نهضت را، این حرکت را، این بنا را از بین ببرد، جور دیگرى تلاش خصمانهى خودشان را شروع کردند و آن، این بود که مسلمین عالم را از این انقلاب و از این ملّت و از این رهبرىِ عظیم و حکیمى که دنیا به عظمت او اعتراف کرده بود، جدا کنند؛ جداسازى ملّتهاى دیگر از ملّت ایران. جداسازى زمینههاى مستعدّ حیات اسلامى از این حرکت بالفعل و موجود که میتوانست مشوّق آنها بشود، در برنامهشان قرار گرفت. جدا کردن کشورهاى عربى و غیر عربى، جدا کردن کشورهایى که نظامهاى آنها و رژیمهاى آنها ارتباطات دوستانهاى با استکبار و مراکز استکبارى دنیا داشتند، اینها را در برنامهى جدّى خودشان قرار دادند؛ هم در سطح سیاسى و دولتى و حکومتى که متأسّفانه در این سطح، برخى از دولتها کاملاً فریب خوردند، بازى خوردند و در دامى که براى آنها گسترده شده بود، افتادند؛ استکبار میخواست دولتها را با نظام جمهورى اسلامى دشمن کند؛ بعضى از دولتها هوشیارانه فهمیدند، نگذاشتند خواست استکبار عمل بشود امّا بعضى از دولتها بدون توجّه در این دام استکبارى غلتیدند. این در سطح دولتها. و در سطح ملّتها مسئلهى فرقهاى را مطرح کردند؛ اختلافات فرقهاى، اختلافات شیعه و سنّى، اختلافات عقیدتى. افراد زیادى را وادار کردند که با گرفتن مزد، علیه جمهورى اسلامى یا علیه تشیّع یا علیه برخى از عقاید ملّت مسلمان ایران کتاب بنویسند و کتابهاى زیادى نوشته شد. عدّهاى را هم وادار کردند که به این کتابها، به این اشکالها، به این دشنامها، با زبان خود آنها پاسخ بدهند. متأسّفانه هر دو طرف در این دام افتادند.