آنچه مهم است این است که هم خود قشر کارمندان، هم آحاد مردم بدانند که کارمندى در نظام بحق، نظام عادلانه و مردمى چقدر اهمّیّت دارد؛ این خیلى مهم است. فرق میکند که انسان، کارمند چه کسى باشد و براى کدام دستگاه کار کند. وقتى یک فردى در هر پایهاى از تحصیلات، براى نظام اسلامى کار میکند، براى یک نظام مردمى کار میکند که هدف آن عبارت است از گسترش عدالت، گسترش امنیّت، گسترش رفاه ــ که همهى اینها در اِعلاء کلمهى اسلام خلاصه میشود؛ یعنى حکومت اسلامى آن حکومتى است که هم معنویّت انسانها را بالا میبرد، هم در جوامع بشرى عدالت را توسعه میدهد، امنیّت را توسعه میدهد، رفاه قشرهاى مختلف مردم را تأمین میکند؛ هدفها اینها است ــ کار کردن براى یک چنین نظامى خیلى حائز اهمّیّت است؛ خیلى از نظر ارزشهاى انسانى و اسلامى کار برجستهاى است؛ حالا هر کارى میخواهد باشد. البتّه اهمّیّت و ارزش بعضى از کارها بیشتر است، ثواب آن هم بیشتر است؛ بعضى از کارکنها زحمت بیشترى متحمّل میشوند و دلسوزى بیشترى به خرج میدهند؛ البتّه ارزش کار اینها پیش خدا قهراً بیشتر است. مجموعاً کار دولتى و کارمندى دولتى در هر سطحى از سطوح براى نظام اسلامى که نظام مردمى است، نظام عدالت است، نظام اِعلاء کلمهى اسلام است، نظام گسترش معنویّت است و نظام ایجاد رفاه براى مردم است، افتخار است؛ جا دارد که هر کسى سربلند باشد به اینکه در یک چنین مجموعهاى کار میکند؛ این کجا و کار کردن در یک مجموعهاى که اهداف خیانتکارانه دارد یا وابستهى به دشمنان اسلام است، کجا؟ اینها خیلى با هم متفاوت است. امروز در نظام اسلامى مسئلهى کارمندى این است.