من حالا نگاه میکنم [میبینم] الان در بخشهاى مختلف کشور، دولت، در وزارتخانههاى مختلف، هر کدام به نحوى مسائلشان را ــ یا طبق قانون، یا طبق سیاستهایى که در این وزارتخانهى خاص وجود دارد ــ با مردم هماهنگ و متوازن میکنند که خوب هم هست، ایرادى ندارد لکن حتماً باید توجّه بکنید که اینجور نشود از قِبَل امکانات دولت و موجودى دولت که متعلّق به همهى مردم است، ثروتهاى بادآوردهاى به وجود بیاید و در مقابل، همچنان که لازمهى وجود ثروت بادآورده در کشور است، یک عدّهاى محروم بمانند. کسانى در کشور وجود دارند که میتوانند در صورتهاى قانونى بهرههاى بىحساب ببرند از موجودىهاى کشور؛ ظاهرش این است که صورتهاى قانونى هم دارند؛ مثلاً معامله میکنند، اجاره میکنند، مقاطعهکارى میکنند، واسطهگرى میکنند؛ لباس علىالظّاهر قانونى دارد، اگرچه ممکن است باطنش هم بىقانونى باشد. تا وقتى کسانى از این طریق سودهاى کلان میبرند، بدون شک فقر در کشور ریشهکن نخواهد شد؛ ممکن نیست. یعنى وجود امکانات بیش از حد در اختیار یک جمع معدودى، نخواهد گذاشت که تولیدات کشور و امکانات کشور در دسترس بقیّهى مردم قرار بگیرد؛ همین تورّمى که همیشه از آن مینالید و همه مینالند و بحق هم هست، تا آخر ادامه پیدا خواهد کرد.