بیانات سال 1375


البتّه وقتى این حاصل شد، یک چیز سوّمى هم به وجود مى‌آید که گاهى اهمّیّتش از این دو کمتر نیست و آن اینکه روحانیّون در دانشگاه، ملجأ و ملاذ6 و رازدان و سنگ صبور تموّجات7 روحى جوانان هم میتوانند باشند. جوان، مرکز عواطف و احساسات است، واردات روحى زیادى دارد؛ همچنان که واردات ذهنى هم دارد؛ جایى احتیاج است که جوان بتواند در آنجا خود را در پناه یک روح بزرگ و دل صبور و نفْس مهربان و نیک‌خواهى قرار بدهد. این دل صبور، این فکر بلند، این روح نیک‌خواه، عبارت است از همین روحانى که دردها را مى‌شنود، مشکلات را مى‌شنود، راهنمایى‌هاى لازم را میکند، همدردى میکند، طبابت معنوى و روحى میکند. این هم هست که البتّه یک روحانى اگر به این نقطه رسید، باید بداند که کارش در دانشگاه موفّق بوده است؛ اگر هنوز به این نقطه نرسیده‌اید، بدانید که یک کمبودى در کار هست؛ وَالّا روحانى اگر به آن شکلى که قبلاً عرض شد و با آن دو خصیصه در هر جا حضور پیدا بکند، بخصوص در محیط جوان، این خصیصه‌ى سوّم لامحاله به وجود خواهد آمد.

«5»