من عرض میکنم که براى اسلامى کردن دانشگاهها، علاوه بر اینکه طرحهاى کوتاهمدّت و بلندمدّت با هم باید دیده بشود، یعنى ما نه از آن آدمهایى هستیم که بگوییم که میخواهیم سى سال دیگر این کار بشود و به کوتاهمدّت اعتنائى نکنیم، نه از آن آدمهایى هستیم که به کارهاى کوتاهمدّت دل خوش کنیم ــ که هر چیز کوتاهمدّت است، قهراً عمقش و ماندگارىاش هم کمتر است ــ و از بلندمدّت غافل بشویم؛ نه، هر دو را در کنار هم میخواهیم؛ هم کوتاهمدّت، هم بلندمدّت؛ امّا کارهاى عمیق، کارهاى واقعى، کارهاى اساسى. اینکه به من خبر بدهند که در یک دانشگاهى، یک استادى فرض بفرمایید که پیراهن آستینکوتاه داشته است، یقهاش را گرفتهاند که دانشگاه اسلامى است، اینجور چرا آمدى، آن چیزى نیست که من خواستهام و دنبال میکنم؛ این را من به شما عرض بکنم. پرداختن به این چنین مسائلى، منحرف کردن کار اصلى است از مسیر حقیقى خود. ما میخواهیم دانشگاه، یک محیط اسلامى باشد با اهدافى مسلمانانه. یعنى اهداف مسلمانانه و مؤمنانه اینجورى است که علم در عالىترین کیفیّتش باید باشد، پدیدههاى علمى در نوترین صورتش باید باشد، تلاش علمى در موفّقترین انواع و اَنحائش بایستى حضور داشته باشد و اخلاق دینى و ایمان اسلامى در روشنترین و مصفّاترین وضعش بایستى حضور داشته باشد؛ همه در کنار هم. این، آن چیزى است که ما میخواهیم.