مردم این منطقه در آن برهه خیلى سختى دیدند؛ وقتى من یادم مىآید از آنچه بر این استان، بر این شهرها در آن برهه گذشته است، قلبم متلاطم میشود. کارى کردند که مورّخ مینویسد: در اطراف سلماس دیگر هیچ آبادىاى باقى نماند! هزاران نفر در ارومىّه کشته شدند. با مردم این منطقه کارى کردند که وقتى عثمانىهاى متجاوز وارد مرزهاى ایران شدند و وارد ارومیّه و خوى شدند، مردم از آنها استقبال کردند! البتّه خود آنها هم که آمدند، بعد ظلم و جُور زیادى کردند تا بیرون رانده شدند امّا ببینید بر اثر تحریک اروپایىها و آمریکایىها، زیر نامهاى موجّه، به اسم کمک به مردم، به اسم پزشک و بیمارستان و مدرسه و از این چیزها، آن روز چه بر سر مردم آورده بودند که مردم از عثمانىهاى متجاوز، با آغوش باز استقبال کردند. امّا همین مردم با وجود تحریکات دشمنان توانستند با شجاعت، با مقاومت، با ایستادگى اوّلاً دشمنان را بیرون کنند؛ ثانیاً و از این بالاتر، همان برادرىِ گذشته را باز هم در بین خودشان برقرار کنند؛ این رشد مردم این استان را نشان میدهد و من در دلم همیشه این رشد مردم استان را تحسین کردهام. گروههاى مسلمانان تحت تأثیر تحریک دشمن قرار نگیرند و با یکدیگر جنگ شیعه و سنّى، جنگ تُرک و کُرد، جنگ مسلمان و مسیحى به راه نیندازند. این یکى از سوابق مردم این استان است.