البتّه استقلال هم میدانید مراتبى دارد؛ اوّلش استقلال سیاسى است. این آسانترینش است؛ یعنى یک حکومتى به وجود بیاید که زیر بار قدرت وابسته نباشد. انقلاب این کار را کرد؛ یعنى حکومتى را که در ایران [بود] ــ آن رژیم طاغوت منحوس، رژیم ذلیل، رژیم فاسد که تا گردن در لجنزار وابستگى گیر کرده بودند و اصلاً وابسته زاییده شده بود؛ حالا پدر این محمّدرضا وابستگى داشت، [امّا] خودش از اوّلى که متولّد شد و در محیط فرهنگى و زندگى راه افتاد، در محیط وابستگى حرکت کرده بود و تنفّس کرده بود و اصلاً غیر از این تصوّر نمیکرد ــ و این ملّت را به سوى وابستگى سوق داده بود، انقلاب آمد و ازاله کرد از این ملّت؛ مثل ازالهى نجاست از بدن و جامه که براى نماز لازم است، پیکر این ملّت را واقعاً ازاله کرد از آنها. انقلاب یک حکومتى را آورد سر کار که مستقل است؛ از آمریکا حرف نمىشنود، از هیچ کس دیگر هم حرف نمىشنود، از هیچ کس هم نمیترسد. امروز، به فضل پروردگار، دولت جمهورى اسلامى اینجورى است. رئیسجمهور ایران،9 مسئولان این کشور، نمایندگان مجلس اینجور هستند. رئیسجمهور ایران، در برابر چشمهاى مستفسر دنیا، در قضیّهى مسائل فلسطین و لبنان و بوسنى مواضعى میگیرد که دشمنان زنجیر میسایند به دندان، زنجیر میجَوند از خشم و عصبانیّت؛ این استقلال سیاسى و مواضع سیاسىِ محکم است.