از اوّل پیروزى انقلاب هم تا امروز، شما که نگاه بکنید، ترتیب دشمنىها به طور متوالى بوده است و نگذاشتهاند بین خصومتها علیه جمهورى اسلامى فاصله به وجود بیاید. قبل از آنکه جنگ تحمیلى شروع بشود، انواع و اقسام دشمنىهاى اقتصادى و سیاسى و تهدیدهاى گوناگون وجود داشت. جنگ تحمیلى که به وجود آمد، همهى دشمنىها متمرکز شد در مسئلهى جنگ. هر جاى دنیا دشمنى براى تشکیل یک حکومت بر مبناى اندیشههاى نورانى اسلام و تفکّر مترقّى اسلامى وجود داشت، در مسئلهى جنگ کوشش کردند که نگذارند ملّت ایران و نظام جمهورى اسلامى با پیروزى نظامى، دشمن خود را از صحنهى جنگ خارج کند و میخواستند مانع بشوند که فتح نظامى در اختیار جمهورى اسلامى قرار بگیرد. کمک به دشمن ما یعنى رژیم بعثى عراق در جنگ را همه براى خودشان یک امر لازم و واجب تلّقى کردند و بىمحابا این کمک را انجام دادند. اگر ما خیلى خوشبین باشیم و نگوییم که اصل شروع جنگ به تحریک قدرتهاى استکبارى بود ــ که ممکن است کسانى در این تردید کنند؛ البتّه شواهد فراوانى وجود دارد ــ اگر در این کسى تردید کند و نگوید که اصل شروع جنگ ناشى از تحریک و دخالت قدرتهاى جهانى بود، بدون شک در ادامهى جنگ و کمک به رژیم عراق براى جلوگیرى از پیروزى نظامى جمهورى اسلامى، جاى هیچ گونه انکار و تردیدى نیست.