شايد يک علّت، اين باشد که اين بزرگوار در دورههاى مختلفِ عمر و در شرایط و اوضاع مختلف، هر جا که قرار گرفت، همهى وجود خود را به بهترين وجهى در راه اهداف عاليه خرج کرد. شما اميرالمؤمنين را به عنوان يک جوان در مکّه يا اوایل ورود به مدينه که باز هم اين بزرگوار يک جوان بيست و چند ساله بود در نظر بگيريد ــ يک جوان شانزده هفده ساله، هجده نوزده ساله، بیستوچهار ساله، بیستوپنج ساله ــ در دورههاى مختلف عمر اين بزرگوار نگاه کنيد و ببينيد که حقيقتاً براى بهترين جوانهاى همهى زمانها برترين الگو است اين جوان. از شهوات جوانى، لذّات دنيايى، زيبايىهايى که در نظر جوانها ارزش پيدا ميکند، از همهى جهان، هيچ نميخواهد مگر آن هدف عالى و والايى که بعثت نبىّ اکرم به خاطر آن هدف است؛ تمام وجود او در خدمت اين هدف است، همهچيز براى او در درجهى دوّم است؛ خيلى چيز عظيمى است! يک جوان [اگر] يک لحظه هم به دنيا و شيرينىها و لذّتهاى دنيا التفات نکند و جوانىِ خود و نيروى خود و نشاط خود و روحیهى خود ــ همهى آن چيزهايى را که در جوان از طراوت و زيبايى و تازگى هست ــ همه را در راه خدا مصرف بکند، حدّ اعلیٰ است! ديگر از اين بالاتر حقيقتاً چيزى نميشود.