بیانات سال 1375


و دوّم، مسئله‌ى زهد اميرالمؤمنين است. آن برجسته‌ترين نقطه‌اى که در نهج‌البلاغه است، زهد اميرالمؤمنين است. اين زهد را آن روز که اميرالمؤمنين فرمود، به عنوان علاج بيمارى اساسى جامعه‌ى اسلامى فرمود؛ و من مکرّر عرض کرده‌ام که امروز هم ما بايد همان آيات زهد را بخوانيم. آن روز که اميرالمؤمنين ميفرمود که به شيرينى‌ها و لذّتهاى دنيا جذب نشويد، کسانى بودند که اين شيرينی‌ها و لذّتها به دست آنها نميرسيد ــ شايد اکثريّت مردم آن‌جور بودند ــ [امّا] اميرالمؤمنين به آن کسانى ميگفت که فتوحات دنياى اسلام، سالهاى گسترش امپراتورى و قدرت بين‌المللى اسلام، آنها را متمکّن کرده بود، ثروتمند کرده بود، برخوردار از امتيازات کرده بود؛ به آنها حضرت هشدار ميداد. ما امروز تا دو کلمه راجع به زهد بگوييم، بگوييم يک خرده ملاحظه کنيد، بعضى‌ها درمى‌آيند که «خب اکثر مردم که ندارند اين چيزهايى را که شما ميگوييد»؛ ما به آنها نميگوييم، ما به آن کسانى ميگوييم که دارند، آن کسانى که لذّتهاى دنيا براى آنها آغوش باز کرده است، آن کسانى که از راه‌هاى حرام ميتوانند خودشان را به زيبايى‌ها و شيرينى‌هاى زندگى برسانند؛ به آنها ميگوييم. البتّه در درجه‌ى بعد، به کسانى هم که از راه حلال ميتوانند به آن لذّتها دست پيدا کنند ميگوييم.

«14»