خب اگر ميخواهيد در جبههى اميرالمؤمنين قرار بگيريد، بارزترين خصوصيّت اميرالمؤمنين در دوران حکومتش که مربوط به امروزِ من و شما ميشود، اين دو چيز است: يکى عدل اجتماعى، يکى زهد نسبت به دنيا. عزيزان من! اين دو چيز را بايد ما مثل پرچم در جامعهى خودمان بلند کنيم. عدالت اجتماعى يعنى نظر و نگاه دستگاه قدرت و حکومت نسبت به آحاد مردم، نگاه يکسان باشد؛ در مقابل قانون، در مقابل امتيازات، در مقابل برخوردها يکسان [باشد]. آن کسانى که يک جايى مسئوليّتى دارند ــ حالا مسئول يک اداره، مسئول يک ميز، مسئول يک ناحيهى کوچک، يا مسئوليّتهاى بزرگ، فرقى نميکند، همه مثل هم است ــ بالاخره انسان با يکى آشنا است، با يکى آشنا نيست، با يکى رفيق است، با يکى نيست، با یکی دوست است، با یکی خویشاوند است؛ ارتباطات با همه یک جور نیست؛ اين را نميخواهيم بگوييم؛ برخورد و رفتارِ قانونى [را میگوییم]. آنجايى که پاى امتيازات به ميان مىآيد، آنجايى که حرکت و نگاه و اشاره از سوى اين مسئول منشأ اثر ميشود، اينجا بايد يکسان باشد. بايد همه احساس کنند که از خيرات نظام اسلامى به طور يکسان بهرهمند ميشوند. البتّه بعضىها تنبلند، دنبال کار نميروند، بعضىها کوتاهى ميکنند، بعضى به خودشان ظلم ميکنند، حساب آنها جدا است، امّا معنای عدل اجتماعى اين است که قانون، مقرّرات، رفتارها، نسبت به همهى افراد جامعه يکسان باشد، کسى امتياز ويژهاى بدون دليل نداشته باشد؛ اين معناى عدل اجتماعى است.