حالا شما انجمنهاى اسلامى یا جامعهى اسلامى یا فرض بفرمایید تشکّلهاى دانشجویى دیگر، بسیج، دفتر نمایندگى، افرادى که مشغول این کارها هستید ــ حالا من اگر انجمنها گاهى به زبانم مىآید، از باب این است که چون ما از قدیم اسم انجمنها را میگفتیم؛ حالا نامهاى دیگرى هم وجود دارد، همه هم به نظر ما خوبند، همه هم اسلامىاند، دانشجویند، مانعى ندارند و باشند، با همدیگر کار بکنند از نظر ما هیچ ایرادى ندارد [لکن] تعارض نباید باشد؛ من اصرار بر این ندارم که باید این اسمها همه یک اسم بشوند؛ نه، شدند، شدند؛ نشدند هم مانعى ندارد، این محذور3 بزرگى نیست؛ محیط بزرگى است، بالاخره اختلاف سلیقه وجود دارد که ایرادى هم ندارد؛ باید با هم بسازند ــ شماها چه کار باید بکنید در دانشگاهها؟ چه چیزى از همه مهمتر است؟ البتّه من شاید در این زمینه نخواهم یک حرف تازهاى بزنم بلکه میخواهم آنچه را در ذهن خود شما هم قاعدتاً هست، تکرار کنم و تذکّر بدهم و هشدار بدهم؛ به خاطر فراموشى بعضى از نکات و نقاط مهمّى که در این زمینه وجود دارد و همه هم میدانند اینها را، امّا متأسّفانه گاهى به دست فراموشى سپرده میشود.