خب، حالا این تلطیف جَو که ما میگوییم، یعنى چه؟ یعنى گاهى در یک جامعهاى، جَو از یک جهت خیلى سنگین میشود؛ فرق هم نمیکند، هر انحرافى فضاى تنفّس فکرى جامعه را مسموم و آلوده میکند؛ هر جور انحرافى باشد: انحراف سیاسى باشد، همینجور است؛ انحراف اخلاقىِ شهوانى باشد، همینجور است؛ انحراف به معناى گرایش به مادّیّات باشد، همینجور است. فرض بفرمایید در یک جامعهاى همهى اعضاى جامعه را غفلت گرفته است؛ امروز شما فرضاً به یک کشورى از این کشورهاى آلودهى به حکومتهاى استبدادى و ضدّمردمى در دنیاى به قول معروف جهان سوّم ــ البتّه به تعبیرات دورههاى سیاسىِ گذشته؛ دیگر حالا این حرفها مطرح نیست ــ یا کشورهاى روبهتوسعه یا از این قبیل نگاه بکنید، ببینید آنجا فضا از لحاظ سیاسى چقدر غلیظ و غیر قابل تنفّس است؛ در یک چنین فضائى که غفلت، مهمترین بلیّهى مردم آن کشور است، ناگهان یک حرکت دانشجویى، یک فریاد دانشجویى، یک جهتگیرى دانشجویى، بکلّى فضا را عوض میکند؛ کمااینکه در کشور خود ما هم همین جور بود، البتّه با این تفاوت که حرکت دانشجویى در کشور ما در دورهى نهضت اسلامى در چهارچوب نهضت اسلامى قرار گرفت که خود این چهارچوب یک چیز عظیمى بود که در هیچ جاى دنیا و در هیچ کشورى تا این ساعت، در این انقلابهایى که در قرن نوزدهم و قرن بیستم اتّفاق افتاده، شبیه انقلاب ما و نهضت ما با این ابعاد وسیع اتّفاق نیفتاده؛ حتّى انقلاب اکتبر شوروى سابق که در روسیه اتّفاق افتاد، اگر تاریخش را، داستانهایش را، ماجراهایش را خوانده باشید، میدانید که بکلّى متفاوت بود و اصلاً یک جور دیگرى بود.