امروز غربىها بدروغ خودشان را در دنیا دموکرات و طرفدار آزادى فکر و رأى معرّفى کردهاند؛ در حالى که جزو دروغهاى بزرگ دنیا است. این را شما بدانید که امروز آن دموکراسىاى که تعریف میشود در اصطلاحات جهانى و دنیایى، و غرب افتخار میکند به آن دموکراسى، نه در آمریکا وجود دارد، نه در فرانسه وجود دارد، نه در انگلیس وجود دارد. حالا آلمان را من مثال نمیزنم که سابقهى فاشیسم و نازىگرى دارد؛ نخیر، حتّى در آمریکا، یا در فرانسه که خودش را مهد دموکراسى دنیا میداند، چنین دموکراسىاى که تعریف میکنند، مطلقاً وجود ندارد؛ فاصلهى زیادى دارد، منتها یکى از خصوصیّات اخلاقى غربىها این است که زشتترین پدیدهها را خیلى اتوکشیده و بستهبندىشده و ادکلنزده و زیبا عرضه میکنند؛ مثل همهى بستهبندىهایشان! طبیعت آنها این است. دعوا هم که با کسى میخواهند بکنند، حالا ماها دستبهیقه میشویم، داد میکشیم، فریاد میکشیم؛ آنها نخیر، فریاد نمیکشند، گلوله به قلب طرف پرتاب میکنند! بدون اینکه خیلى هم عصبانى بشوند؛ با خونسردى آدم میکُشند! این خصوصیّت آنها است. شما ملاحظه بکنید الان دولت آمریکا در سطح جهان ــ نمیخواهم اینجا بحث سیاسى بکنم؛ به عنوان مثال دارم میگویم، براى اینکه شماها به این نکات توجّه کنید ــ مثل یک سزار، مثل یک نمرود عمل میکند؛ اینجورى است. با هر دولتى بد باشد، با هر ملّتى بد باشد، با زور و با قلدرى و مانند اینها وارد میدان میشود. همین زور و قلدرى و خباثتى که جز براى نفت و جز براى پول و جز براى منافع صنفى کمپانىها و کارتلهاى بینالمللى، براى چیز دیگرى نیست، همین را با لباس حمایت از افکار آزاد، حمایت از حقوق بشر، حمایت از دموکراسى و با این [قبیل] قالبها در دنیا عرضه میکنند.