بیانات سال 1375


فرض بفرمایید بنده در یکى از کشورهاى اسلامى دیدم که جوانی مثلاً نصف سرش را تراشیده، نصفش را مثلاً فرض کنید [نتراشیده]؛ یا آن زمانهاى قبل از انقلاب معمول بود، پوستین را چپّه میپوشیدند [یعنی] پوستین را که خب باید بپوشند براى گرم شدن، اینها براى اینکه یک نوع حرکتى کرده باشند [چپّه میپوشیدند]؛ یا لباسهاى لى را سنگ پا میزدند براى اینکه یک خرده‌اى نخ‌نما بشود تا پایشان کنند، تنشان کنند؛ اینها غالباً همین دانشجوها بودند. نه‌اینکه خیال کنید دانشجو وارد این کارها [نمیشود]؛ نخیر، غالباً در همین محیط‌هاى دانشگاهى و همین جوانهاى دانشجو بودند. یا اغلب دخترهایى هم که آرایشهاى ناجور داشتند، رفتارهاى جلف داشتند، در همین محیط‌هاى دانشجویى بودند ــ البتّه غیر دانشجویى هم بودند، نه‌اینکه نبودند امّا در محیط دانشجویى هم بود ــ توانسته بودند [فساد را در این محیط] عمداً نفوذ بدهند؛ چون رژیم پهلوى، رژیم طاغوت اصرار داشت که محیط دانشگاه را محیط آلوده‌اى بکند براى اینکه تفکّرات صحیح در آنجا پا نگیرد. یا گرایشهاى چپ، در دانشگاه رواج داشت، البتّه از آن طرف، گرایشهاى اسلامى هم در دانشگاه رواج داشت، یعنى حسّاس بودن و قابل اشتعال بودن و زودپذیر بودن و نرم بودن و لطیف بودن روح و دل، مثل یک شمشیرِ دولب است؛ هم تفکّرات صحیح این فرصت را میتوانند مورد بهره‌بردارى قرار بدهند، وارد دانشگاه بشوند و دانشگاه را تبدیل کنند به یک بهشت برین، هم تفکّرات غلط و روشهاى غلط میتوانند وارد دانشگاه بشوند؛ این یک نقطه‌ضعف است، یعنى یک نقطه‌اى است که باید در معاشرت دانشجویى و در برخورد دانشجویى به آن توجّه داشت. دانشجو جوان و به طور طبیعى آزادفکر است، حسّاس و احساساتى است، تحت تأثیر هر حرف پُرهیجانى یا حرف خوش‌ظاهرى ممکن است قرار بگیرد؛ باید به این توجّه داشته باشید. این یک نقطه‌ى ضعف [است]؛ البتّه عمده هم همین است. حالا من نمیخواهم نقاط ضعف را ردیف بکنم. حالا فعلاً این یک نقطه‌ى قابل توجّه است در محیط دانشجویى.

«10»