البتّه دانشجو به اعتبار فردا که مورد ملاحظه است و در این شکّى نیست، [امّا] به اعتبار امروز هم باید مورد ملاحظه قرار بگیرد؛ چرا؟ براى خاطر اینکه محیط دانشجویى، یک محیط زنده، فعّال، پُرتپش، پُرنشاط و در بسیارى از موارد، راهگشا است؛ یعنى باید اینجور باشد؛ اگر نیست، برویم دنبالِ گیرش و علّتش، آن را برطرف کنیم؛ چرا؟ چون قشر دانشجو جوان است ــ این یک ــ علاوهى بر این در فضاى فرهنگى است ــ این دو ــ اگر چنانچه این جامعهاى که دانشجو در آن زندگى میکند، داراى یک حرکت و جهتگیرى و سمتگیرىاى باشد ــ فرض بفرمایید مثل جامعهى ما که یک سمتگیرىهاى مشخّص انقلابى در سطح جهان دارد، علاوهى بر آنچه در داخل دارد ــ پس این مجموعهاى که هم جوان است و احساسات جوانى دارد، هم فرهنگى و باهوش و روشنفکر و آگاه است، نسبت به آن جهتگیرىها یک مسئولیّت مضاعف پیدا میکند؛ این هم میشود یک چیز اضافه. آن وقت این مجموعهاى که علاوهى بر اینها مجموعه هم هست؛ یعنى مثلاً فرض بفرمایید که امروز چند صد هزار یا یک میلیون دانشجو داریم؛ خب یک میلیون جوان دیگر هم ممکن است غیر دانشجو باشند که پراکندهاند ــ در کارخانهها، در خانهها، در دکّانها پخشند ــ ما نمیتوانیم آن حسابى را که نسبت به آنها میکنیم، نسبت به این مجموعهى یکمیلیونىاى که چند هزار نفر یا چند ده هزار نفر یا چند صد نفر یک جا جمعند بکنیم؛ اینها مجموعهاند؛ خود مجموعه بودن هم یک خصوصیّت اضافى است که مورد توجّه قرار میگیرد.