خب، پس دموکراسى در کشورهاى غربى ــ چه در آمریکا، چه در فرانسه، چه در انگلیس ــ به معناى دموکراسى حقیقى، افکار عمومى مردم و آراء مردم نیست بلکه در واقع پول و قدرت تبلیغات کمپانىهاى بزرگى است که بر همهى امور این کشور مسلّطند. کاندیدا را آنها معیّن میکنند، کاندیدایى را بر کاندیداى دیگر، آنها در داخل یک حزب ترجیح میدهند، رهبرى حزب را آنها معیّن میکنند، تبلیغات سازماندهىشدهى بسیار منظّم با پولهاى گزاف، از طریق آنها است؛ البتّه در مقابلش هم امتیازاتى را آنها میگیرند. مردم بیچاره هم، در مقابل تلویزیون، در مقابل حرفهاى شفّاف و برّاق اصلاً قدرت تشخیص ندارند. خیلى اسمها هست که اصلاً هیچ کس اینها را نمىشناسد! اینجور نیست که سابقهاى داشته باشند و مردم کشور بشناسند این آقا را که حالا میخواهد سناتور بشود یا میخواهد رئیسجمهور و مانند اینها بشود؛ قضیّه اینجورى نیست.