بیانات سال 1375


خب، حالا همین دموکراسى دروغین، این شعار غیر واقعى، مى‌افتد دست فلان نویسنده در داخل کشور انقلابى ما که همه‌چیز با عواطف مردم و با خواست مردم حرکت میکند و بدون آنها ممکن نیست حرکت بکند ــ که الان کشور ما این‌جورى است؛ شما مثلاً رئیس‌جمهور را ملاحظه کنید؛ هیچ جاى دنیا شما تحقیقاً چنین مناظرى را نمى‌بینید که وقتى فرضاً رئیس‌جمهور وارد یک کشورى میشود، وارد یک شهرى میشود، مردم نسبت به او این‌جور ابراز احساسات بکنند؛ حالا در جاهاى دیگر حدّاکثر این است که آراء مردم 51 درصد با این آقا همراه است، که نیست، چون شرکت‌کنندگان در انتخابات هیچ وقت همه‌ى مردم نیستند؛ و اکثر آنهایى [هم] که رأى میدهند، اصلاً نمى‌شناسند این آقا را؛ بسیارى هم که رأى میدهند، هیچ علاقه‌اى به او ندارند؛ حالا بالاخره یک کارى است، انجام میدهند ــ در اینجا مسئله، مسئله‌ى عواطف، مسئله‌ى احساسات، مسئله‌ى ارتباطات قلبى و مسئله‌ى حضور حقیقى‌اى است که این انسان حس میکند در وجود این شخص؛ خودش را در او احساس میکند. میبیند او که هست، این هم آنجا هست؛ او که تصمیم میگیرد، این هم تصمیم میگیرد؛ خب این در دنیا بى‌نظیر است. حالا در یک چنین محیطى، در یک چنین جامعه‌اى، یک وقت مى‌بینید فلان آقا به عنوان قلم‌زنىِ روشنفکرى، برمیدارد راجع به فرض بفرمایید که دموکراسى، آه و حسرت دموکراسى آمریکایى و غربى را در این کشور میکشد! این یک فریب سیاسى است؛ این یک غلط فکرى و سیاسى است. خب، حالا اگر فرض کنیم که یک نفرى با نام اسلامى زیر نام فلان مجموعه‌ى اسلامىِ دانشجویى یا غیر دانشجویى، یک چنین جهت‌گیرى‌اى پیدا کند، به این که دیگر نمیشود گفت انجمن اسلامى! این حرکت، حرکت غلطى است. پس بنابراین مهم‌ترین مسئله در وظایف مجموعه‌هاى دانشجویى، این است که آن جهت کلّى را بشناسند، از آن حفاظت کنند، از آن حراست کنند، براى آن کار کنند.

«17»