بیانات سال 1375


تا یک كلمه‌ى حقّى در دنيا بلند ميشود، اگر چنانچه قدرتهاى دنيا قابل دانستند كه ضربه‌ى خودشان را بر آن وارد كنند، معطّل نميكنند ــ مگر قابل ندانند و آن‌قدر اهمّيّت ندهند ــ هميشه همين‌جور بوده است و مخصوص امروز نيست. شما مى‌بينيد هر جا صداى اسلام و تفكّر اسلامى بلند ميشود، فوراً گوشهاى مستكبرين و سرمايه‌دارها و كمپانى‌دارهاى عالم تيز ميشود كه ببينند چيست، نبادا خطرى آنها را تهديد كند! از روز اوّل اين‌جور بود؛ هميشه همين‌جور بود. هر جايى كه سخن حقّى از زبانى خارج شد و دلى، روحى، انسان بزرگى تصميم گرفت كه اين سخن حق را حتماً به گوشها برساند، ناگهان حصارها، ديوارها، مشتهاى آهنين از سوى دشمنان و مخالفين به وجود آمد و در مقابلش صف بستند و جبهه‌بندى كردند. البتّه شكست ميخورند؛ باطل در مقابل حق شكست ميخورد؛ در اين ترديدى نيست. اگر حق بِايستد و ايستادگى كند، شكّى ندارد كه باطل شكست خواهد خورد امّا مقصود اين است كه بدون مبارزه، بدون تلاش، بدون پشتوانه‌ى قدرت نميشود افكار و آرمانها و آرزوهاى دينى را بلكه هيچ آرمان و آرزويى را تحقّق بخشيد؛ با نصيحت، با زبان خوش، [تنها] پاره‌اى چيزها را ميشود انجام داد، لذاست كه پيغمبران هم، دنبال تشكيل حكومت بودند؛ واضح‌ترينش هم، پيغمبر بزرگوار ما است كه از روز اوّل مبارزه كرد، تلاش كرد و ايجاد نظام اسلامى را وجهه‌ى همّت قرار داد. بعد هم در يثرب به آن دست پيدا كرد، بعد هم از آن دفاع كرد، دامنه را وسعت بخشيد و تا سالهاى متمادى اين حركت ادامه پيدا كرد. پس تشكيل حكومت، قدم بعدى است.

«10»